تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,501 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,098,637 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,206,262 |
تأثیرات متقابل نیشابور و راه ابریشم در دورۀ ساسانی | ||
مطالعات باستان شناسی | ||
مقاله 6، دوره 6، شماره 1، شهریور 1393، صفحه 87-97 اصل مقاله (869.19 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jarcs.2014.52677 | ||
نویسنده | ||
میثم لباف خانیکی* | ||
استادیار گروه باستانشناسی، دانشگاه تهران | ||
چکیده | ||
راه ابریشم به مثابه عمدهترین مسیر ارتباطی میان تمدنهای غرب و شرق تأثیر بهسزایی در وقوع رویدادهای تاریخی داشته است. این شاهراه علاوه بر آنکه در طول تاریخ بستری مساعد برای مبادلات بازرگانی به شمار میرفته، گهگاه به عنوان مسیر تهاجمات و لشکرکشیهای اقوام مهاجم به سرزمین ایران نیز مورد استفاده قرار میگرفته است. وجود کلانشهرهای باستانی همچون نیشابور در مسیر راه ابریشم شاهد روشنی است بر نقش این شاهراه در شکلگیری مراکز جمعیتی، اقتصادی و حکومتی در دنیای باستان. راه ابریشم از طرفی، یکی از مهمترین عوامل شکلگیری شهر نیشابور به شمار میرود و از طرف دیگر شهر نیشابور در مقاطع مهمی از تاریخ ایران سبب رونق شاهراه مزبور شده است. پارهای از فرایندهایی که ارتباط دو سویة راه ابریشم و شهر نیشابور را توضیح میدهند از طریق متون تاریخی و بخش دیگر از گذر مطالعات باستانشناسی قابل درک است. | ||
کلیدواژهها | ||
نیشابور؛ راه بزرگ خراسان؛ راه ابریشم؛ دورۀ ساسانی؛ تجارت؛ جغرافیای اداری | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه امروزه نیشابور با مختصات جغرافیایی 36 درجه و 12 دقیقۀ شمالی و 58 درجه و 47 دقیقه و ارتفاع متوسط 1250 متر از سطح دریا، شهرستانی واقع در شمال شرق ایران و در استان خراسان رضوی است. این شهرستان در کوهپایههای جنوبی بینالود واقع شده و بهرهمندی آن از زمینهای حاصلخیز و آبهای سرشار سطحی و زیرزمینی (ابن رسته، 1365: 200؛ اصطخری، 1373: 271-270؛ ابن حوقل، 1366: 168-166؛ مستوفی، 1362: 228-226؛Fouach et al., 2011)، سبب رونق کشاورزی و باغداری در دشت نیشابور بوده است؛ بهگونهای که در قرن چهارم هجری بخشی از درآمد کشاورزی یکی از روستاهای نیشابور به اندازۀ کلّ درآمد شهر مرو بوده (مقدسی، 1361: 438) و نیشابوریان به عنوان «توانگرترین سکان بلاد خراسان» شناخته میشدهاند (اصطخری، 1373: 296؛ جیهانی، 1368: 137). تداوم تولید اقتصادی و حیات ساختار سیاسی- اجتماعی نیشابور، در اثر ارتباط و تعامل این شهر با دیگر مراکز تولید و حوزههای جمعیتی و فرهنگی بود. امکان برقراری این ارتباط از طریق مسیری بود که از سواحل شرقی مدیترانه شروع شده، از نیشابور میگذشت و تا ایالتهای غربی چین ادامه مییافت. راه بزرگ خراسان که در یک سدۀ اخیر به نام راه ابریشم شهرت یافته است (رک. تکمیل همایون، 1389: 28-24)، نهتنها زمینۀ تبادل کالا میان جوامع مختلف را مهیا میساخت، بلکه مسیری برای تبادل فرهنگ، اندیشه و اعتقادات مردمان شرق و غرب آسیا نیز بهشمار میرفت. نیشابور در میانۀ این راه، در مقام «مسکن بازرگانان» (حدودالعالم، 1362: 89)، یکی از کانونهای صادرات و واردات کالاهای تجاری و یکی از عمدهترین مراکز تلاقی افکار و فرهنگهای مختلف به شمار میرفت. گزارش جغرافیانگاران متقدم از تولید انواع منسوجات در نیشابور (مقدسی، 1361: 475- 474؛ ابن فقیه، 1349: 87) و استخراج مرغوبترین سنگها از معادن آن شهر (ابن خردادبه، 1371: 158؛ ابن فقیه، 1349: 49)، گویای نقش تأثیرگذار نیشابور در مبادلات بازرگانی راه ابریشم است. از طرف دیگر، حضور مسلمانانی از فرق مختلف در نیشابور قرن چهارم هجری (مقدسی، 1361: 474-473؛ انصاری قمی در مقدمۀ اشعری قمی، 1385: 19)، شواهد فعالیت مذهبی نسطوریان در قرن چهارم و پنجم هجری (Wilkinson, 1950: 66; 1973: 335, fig. 200) و بازتاب اعتقادات مانویان در نقاشیهای دیواری نیشابور قرن سوم هجری (Wilkinson, 1950: 67)، گواهی بر وجودِ جریانهای فکری و عقیدتی متنوع در جامعۀ نیشابور آن دوران است. بر اساس یافتههای باستانشناسی، نیشابور قبل از آنکه از ارکان یک شهر برخوردار شود، زیستگاهی کوچک با سکنۀ معدود بود (Rante and Collinet, 2013: 53, 204) و بالطبع از فرایندهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جاری در راه ابریشم تأثیر میپذیرفت. اما از زمانی که به عنوان یک پادگان نظامی مورد توجه پادشاهان ساسانی قرار گرفت و سپس به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی- اجتماعی خراسان بزرگ شناخته شد، در جایگاه تأثیرگذارترین قطب جمعیتی شمال شرق ایران بر سر راه ابریشم ایفای نقش نمود.
تصویر1- موقعیت شهر نیشابور در شمال شرق ایران
نیشابور که در حیات اقتصادی خویش، وامدار راه ابریشم بود، از قرون نخستین اسلامی در مسیر توسعۀ فرهنگی قرار گرفته و در دورۀ سامانی و سلجوقی به اوج آن رسید. توصیف نیشابور در متون جغرافیایی کهن، از آبادانی این شهر در دورة سامانی حکایت دارد. بنا بر گزارشهای تاریخی، شهر نیشابور که به نام ابرشهر نیز شناخته میشد، فرسنگ در فرسنگ وسعت داشت و دارای دو شارستان بود (اصطخری، 1368: 204؛ مقدسی، 1361: 167-166). قطعات گچبری و نقاشی دیواری مکشوفه در کاوشهای باستانشناسی نیشابور که به دوران سامانی نسبت داده میشود، بر وجود کاخها و عمارات مهم در دوران سامانیان دلالت دارد(Wilkinson, 1937). قطعات متعدد سفال و سازههای فلزی و شیشهای نیز گواه رونق و اعتبار نیشابور در آن دوران است (Wilkinson, 1943, 1961). آثار باستانی باشکوه نیشابور، توصیف متون از شهر اسلامی نیشابور و خیل رجال و دانشمندان نیشابوری (حاکم نیشابوری، 1375: 195-106) شواهد قاطعی از توسعة فرهنگی نیشابور در این دوران است (تصویر 2). اما هجمة غزها و غوریها و وقوع زلزلههای متعدد در قرن ششم هجری راه زوال نیشابور را هموار ساخته و ضربة کاری حملة مغول در سال 618 هجری به فروپاشی این شهر منجر شد. هرچند پس از آن نیشابور در محل امروزی خویش نضج گرفت، هیچگاه نتوانست دگربار به رونقی که در قرون میانی داشت نائل شود (ر.ک. لباف خانیکی و لباف خانیکی، 1386).
تصویر 2- بازسازی فرضی از نیشابور قرن سوم تا هفتم هجری نیشابور و راه ابریشم در دورۀ ساسانی اساس توسعۀ نیشابور در دوران اسلامی بر شالودة نیشابور پیش از اسلام نهاده شده بود. به استناد متون تاریخی و یافتههای باستانشناسی، مراکز جمعیتی واقع در دشت نیشابور به دلیل تماس مستقیم با مهاجمانی که از سرزمینهای شمال شرقی گسیل میشدند دارای برج و باروهای حصین بود و نقش سنگری مستحکم را برای دفاع از مرزهای شمال شرق ایران ایفا میکرد. نیشابور در مقام عمدهترین استقرارگاه این منطقه، مرکزی برای تصمیمگیریهای سیاسی، مبادلات اقتصادی و تمهیدات دفاعی به شمار میرفت (لباف خانیکی، 1391). بر این اساس میتوان گفت که موقعیت نیشابور بر سر راه ابریشم اتفاقی نبوده است؛ چراکه وجود شهر نیشابور در منطقۀ شمال شرق ایران و در کنار راهی که اصلیترین معبر ورودی مهاجمان شمالی به شمار میرفته، پادگانی را در برابر دشمنان خارجی فراهم میساخته است. از یک سو، نقش پادگانی شهر نیشابور در دورۀ ساسانی بر امنیت و رونق راه بزرگ خراسان میافزود و از سوی دیگر، نیشابور از امکاناتی که راه ابریشم فراهم میآورد بهره میجست. به عبارت دیگر، مبادلات جاری در مسیر راه ابریشم اسباب توسعة شهر نیشابور را مهیا میساخت.
تصویر 3- مسیر راه ابریشم
نگاهی به موقعیت جغرافیایی نیشابور و کیفیت عوارض طبیعی منطقۀ شمال شرق ایران نشاندهندۀ آن است که نیشابور در مسیر راهی قرار گرفته بود که بخشهای مرکزی فلات ایران را با خوارزم و ماوراءالنهر مرتبط میساخت (تصویر 3). این مسیر، قرنها و هزارهها پیش از تشکیل شهر نیشابور، به عنوان کوتاهترین و آسانترین مسیر برای مهاجرتهای انسانی و مبادلات بازرگانی مورد استفاده بوده است. به گونهایکه نیشابور را در دورة پیش از تاریخ در محل چهارراه ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب قرار میداده است (نک. Hiebert and Dyson, 2002). کشف پیکرهای مربوط به هزارة سوم پیش از میلاد از شهر نیشابور نیز بر اهمیت اینمنطقهدرعصرمفرغ،دورهای که به سبب مبادلات میانفرهنگیِ گسترده شهرت یافته (Kohl, 1978: 465)، صحّه میگذارد (تصویر 4).
تصویر4- پیکرۀ مکشوفه از نیشابور (تصویر سمت راست) و پیکرههای مشابه از بینالنهرین (تصویر میانی) و باختر (تصویر سمت چپ) این پیکره که مردی را به صورت نشسته نشان میدهد، از دیگر محوطههای باستانی مانند بینالنهرین در یک سو، و باختر و سند در سوی دیگر فلات ایران به دست آمده است (لباف خانیکی، 1381). وجود این مجسمه در نیشابور بیانگر نقش استراتژیک نیشابور به عنوان مرکزی با اهمیت در مبادلات میان شرق و غرب خاور میانه در دوران آغاز تاریخی است. هرچند، عبور شاهراه تجاری راه ابریشم از شمال شرق ایران، نیشابور را «در سر راه کاروانیان» قرار میداد (قزوینی، 1373:111) و آن را به مرکزی تجاری تبدیل میکرد، از طریق همین راه بود که مهاجمان خارجی میتوانستند به راحتی سرحدات شمال شرق را مورد نهب و غارت قرار دهند. چهبسا، غرض پادشاهان ساسانی از تأسیس و توسعۀ شهر نیشابور در این منطقه در راستای تأمین اهداف دفاعی و برقراری نظارت و امنیت بر امتداد شرقی راه ابریشم باشد. چرا که بهرهگیری از شهرها به عنوان پایگاههای نظامی و پاسگاههای امنیتی، سنتی مرسوم در دورۀ ساسانی به شمار میرفته است. ایجاد برخی از این شهرها به نیت تأمین پادگانی برای دولت مرکزی و یا تأمین امنیت راهها بود (یارشاطر و دیگران، 1380:123). شهر نیشابور نیز بر اساس متن پهلویِ «شهرستانهای ایرانشهر» پس از پیروزی شاپور اول بر پادشاه توران تأسیس گردید (دریایی، 1388:38) و بر پایۀ یافتههای باستانشناسی تا پایان دورۀ ساسانی به عنوان پایگاهی نظامی در دفاع از مرزهای شمال شرق ایفای نقش نمود. با نگاهی به رویدادهای دورۀ ساسانی در شمال شرق ایران درمییابیم که در این منطقه همواره اتفاقاتی مرتبط با جنگ و نبرد صورت میپذیرفته است (لباف خانیکی، 1387: فصل اول) و تداوم حیات در نیشابور بدون تجهیز این شهر به استحکامات دفاعی امکانپذیر نبوده است. کاوشهای باستانشناسی صورتگرفته در شهر کهن نیشابور وجود تأسیسات نظامی در نیشابور دورۀ ساسانی را تأیید مینماید. در نتیجۀ کاوشهای صورت گرفته طی سالهای 1385 و 1386 بخشی از دیوار بیرونی ارگ نیشابور شناسایی شد که در برخی نقاط بیش از 10 متر ضخامت داشت. در بالاترین بخش حصار مزبور، قراولخانهها و روزنهایی به عنوان تیرکش تعبیه شده بود (لباف خانیکی و لباف خانیکی، 1391: 342). با توجه به نوع مصالح بهکاررفته در این سازه و ساختار معماری قابلمقایسۀ آن با دیگر سازههای دفاعی دورۀ ساسانی، ارگ نیشابور را میتوان بدون تردید قلعهای دفاعی متعلّق به دورۀ ساسانی معرفی کرد. علاوه بر نوع معماری، سفالهای کشف شده از محدودۀ کهندژ نیشابور نیز، دلیل متقنی بر زندگی پادگانی در این محل است. سفالهای کشف شده از لایۀ ساسانی کهندژ عموماًً شامل سفالهای خشن مربوط به ظروف ذخیره بوده و عمدتاً فاقد هرگونه لعاب و تزئینات است (لباف خانیکی،1387: 163). فراوانی چشمگیر اینگونه سفال بیانگر زندگی دور از تجملات و فاقد آرامش و حضور جمعیتهای نظامی در این محل است. نقش پادگانی و امنیتی شهر نیشابور در دورۀ ساسانی یکی از عوامل اصلی برقراری امنیت در جبهة شرقی راه ابریشم بهشمار میرفت. ایجاد امنیت در مسیر راه ابریشم سبب امنیت خاطر بازرگانان و کاروانهای تجاری میشد و این امر مبادلات تجاری در این بخش از راه ابریشم را رونق میبخشید. نیشابور به عنوان یکی از مهمترین منزلگاهها و باراندازهای کاروانهای تجاری، از این رونق بیشترین بهره را میبرد. آنچنان که از متون اوایل اسلام پیداست، نیشابور در دورۀ پیش از اسلام پایانهای برای مبادلۀ کالاهای وارداتی و داخلی به شمار میرفت. علاوه بر این، شواهد باستانشناسی نیز از نقش نیشابور به عنوان یکی از پایانههای تجاری راه ابریشم حکایت دارد. یکی از مهمترین اسناد باستانشناسی،گِل مهری است که در نتیجۀ کاوشهای باستانشناسی سال 1386 از بخش شرقی تپۀ کهندژ نیشابور به دست آمده است (لباف خانیکی، 1386 :24و 31) (تصویر 5).
تصویر 5- گل مهر به دست آمده از نیشابور با نقش گوزن زرد
گل مهرهایی نظیر آنچه از نیشابور بهدست آمده، به احتمال قوی به عنوان مهرِ کالا کاربرد داشته است (Frye, 1989). به عبارت دیگر دورتادور کالاهای تجاری ریسمانی پیچیده میشد و انتهای آن ریسمان توسط گلولهای گلی اصطلاحاً پلمپ میشد (مثل پلمپهای سربی امروزی) و بر روی گلولة گلی علامتی مهر زده میشد که شاخصة فرستنده یا تولیدکنندة آن کالا بود. کما اینکه در پشت گل مهر نیشابور نیز دو سوراخ وجود دارد که محل گذراندن ریسمان بوده است. نقش این گل مهر نمایشدهندة نوع خاصی از گوزن است که به نام گوزن زرد شناخته میشود. آنچنان که از نام علمی این گوزن یعنی Dama Mesopotamica بر میآید، محل زیست اصلی این گوزن جلگه بینالنهرین و مناطق غربی و جنوب غرب ایران میباشد. امروزه جمعیت اصلی گوزن زرد در آناتولی است و تعداد معدودی نیز در حوضۀ رودخانۀ دز در استان خوزستان زندگی میکنند (Kawami, 2005: 109). اما از شواهد باستانشناسی چنین پیداست که در دورۀ ساسانی شمار بسیار بیشتری از این نوع گوزن در بخش غربی فلات ایران پراکنده بوده است. یکی از بهترین اسناد، نقشبرجستۀ ساسانی طاقبستان در استان کرمانشاه است (هرمان، 1373: 152). در یکی از صحنههای این نقشبرجسته، خسرو پرویز در شکارگاه شاهی در حال شکار گوزن زرد نمایش داده شده است (تصویر 6).
تصویر 6- نمایش شکار گوزن زرد در نقش برجستۀ طاق بستان همچنین نقش این گوزن بر روی قطعه سفال ساسانی بهدستآمده از نینوا (کرتیس، 1389: 147) و نیز بر روی بدنۀ خمرهای متعلّق به شمال بینالنهرین (همان: 156)، نشاندهندۀ آشنایی هنرمندان بینالنهرینی با این جانور است (تصویر 7). بنابراین، حضور گل مهر با اثر گوزن بینالنهرینی از نیشابور نشانۀ ورود کالا یا نامهای از منطقۀ جنوب غرب ایران و از طریق راه ابریشم به نیشابور است.
تصویر 7- نقش گوزن زرد بر روی سفالهای بهدست آمده از بینالنهرین
در پی افزایش مبادلات اقتصادی در نیشابور و رونق شهر، بر پیچیدگی روابط اقتصادی افزوده شد و شیوههای تولید متنوع به ایجاد اصناف و در نهایت شکلگیری طبقات انجامید. طبقات اجتماعی، که خود یکی از شاخصههای زندگی شهری به شمار میرود، بر پیچیدگی اجتماعی در دورۀ ساسانی افزود و به مرور نهادهای اجتماعی برای سازمان دادن به اصناف و طبقات نوظهور تکوین یافت. یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی- اقتصادی، مالیات است. بر اساس متون تاریخی، سازمان نظاممند دریافت مالیات از زمان قباد ساسانی شروع شد و در دورۀ خسرو انوشیروان به انسجام کافی رسید (آلتهایم و استیل، 1382: 48-37). در نیشابور سندی باستانشناختی کشف شده است که بر وجود نظام روشمند مالیاتگیری دلالت میکند. این سند عبارت است از یک سفالنوشته به خط پهلوی که مضمون آن دلالت بر دریافت مالیات از یک شهروند نیشابوری در دورۀ ساسانی دارد (Labbaf and Kervran, 2007: 26). این سفالنوشته که به اواخر دورة ساسانی تعلق دارد، بر اساس خوانش مقدماتی که رسول بشاش به عمل آورده، شامل مقادیر ذکر شدهای از جو، گندم و نان است که از شخصی دریافت شده است. به احتمال زیاد این قطعه سفال، درپوش ظرفی بوده که اجناس مذکور در داخل آن قرار داشتهاند و یا، آنگونه که بشاش در بارۀ سفالنوشتههای تپه میل ورامین بحث کرده (بشاش کنزق، 1383: 94)، به عنوان حواله و یادداشت مورد استفاده واقع شده است. یکی دیگر از نشانههای نظام پیشرفتۀ اقتصادی در نیشابور، نقش نیشابور بهعنوان یکی از عمدهترین ضرابخانههای دورۀ ساسانی است. علاوه بر سکههای متعددی که در پی کاوشهای باستانشناسی از شهر کهن نیشابور بهدست آمده، سکههای بسیاری در دیگر نقاط ایران شناسایی شده که علامت ضرابخانۀ نیشابور در پشت آنها بهچشم میخورد (گوبل، 1382: 97). اما سر و سامان دادن به نهادهای اقتصادی و اجتماعی، نیازمند ساختار بوروکراتیک بود که ایجاد ساختار اداری در تقسیمات اداری- سیاسی نیشابور در دورۀ ساسانی و ادامۀ آن در دوران اسلامی این مهم را برآورده ساخت. بر اساس اسناد تاریخی، شهر نیشابور مرکز خورة نیشابور (ابن فقیه، 1349: 167) و همچنین مرکز استان نیشابور یا ابرشهر بوده است. مرکزیت شهر نیشابور در استان نیشابور یا ابرشهر را از آنجا درمییابیم که مرزبان، که در رأس حکومت استان قرار داشت (لباف خانیکی، 1387: 42-41)، در نیشابور مستقر بود (البلاذری، 1364: 159). علاوه بر این، بلاذری در شرح فتح نیشابور، ابرشهر(1)را تختگاه نیشابور معرفی میکند (همان). شهر نیشابور یکی از مراکز چهارگانة کوست خراسان محسوب میشده است (ابن بطوطه، 1375: 471) و سه مرکز دیگر عبارت بودند از مرو و هرات و بلخ که هریک از این مراکز نیز به نوعی با راه ابریشم در ارتباط بوده و بزرگترین شهرهای خراسان را تشکیل میدادند (مقدسی، 1374: 604). بررسی دقیق متون بیانگر آنست که استان نیشابور به پایتختی شهر نیشابور، به چهار خوره (کوره) (ابن حوقل، 1366: 166) و یا ربْع (ابن رسته، 1365: 200) یا خان (مقدسی، 1361: 436؛ حدود العالم، 1362: 89) تقسیم شده بود. این چهار خوره عبارت بودند از: مازل، بُشتَفروش، شامات و ریوند(2)که شهر نیشابور در مرکز این تقسیمات چهارگانه واقع میشد. از حدود ذکر شده برای تقسیمات چهارگانۀ خراسان چنین برمیآید که نیشابور به انضمام ارباعش، گسترهای را تقریباً به پهنای دشت نیشابور دربر میگرفته و دیگر آبادیهای استان نیشابور را روستاهای دوازده (حاکم نیشابوری، 1375:215؛ مقدسی، 1361:436 و 464) یا سیزدهگانه(3)ای (ابن رسته، 1365:200؛ حدودالعالم، 1362:89) تشکیل میداده که اعمال و اتباع نیشابور به شمار میرفتهاند.
نتیجه اگرچه مسیر موسوم به راه ابریشم، هزارهها پیش از شکلگیری شهر نیشابور وجود داشت و در مبادلات تجاری و مراودات انسانی استفاده میشده است، اما پیدایش مراکز جمعیتی همچون نیشابور بر اهمیت این مسیر افزود و راه ابریشم بیشازپیش مورد توجه بازرگانان و سیاحان قرار گرفت. راه ابریشم با فراهم آوردن ارکان یک شهر که همان تمرکز جمعیت، ایجاد نهادهای اجتماعی، توسعۀ اقتصادی و توسعۀ سیاسی است، تمهیدات تکوین نیشابور را به عنوان عمدهترین شهر شمال شرق ایران مهیا نمود و نیشابور با تأمین امنیت در این منطقه باعث جذب کالا و سرمایه از سرزمینهای مجاور گردید و بر رونق شاهراه تجاری شرق به غرب افزود. اگرچه، ارتباط تنگاتنگ میان راه ابریشم و نیشابور در مقاطعی از تاریخ به زیان نیشابور تمام شد و آن را به معبری برای هجوم اقوام ترک و مغول تبدیل کرد، اما موقعیت ژئواستراتژیک این شهر و رونق همیشگی راه ابریشم، بارها و بارها نیشابور را پروراند و آنچنان که امروزه هم شاهدیم این شهر توانست پس از دورههای فترت کوتاهمدت، همواره به عنوان یکی از مهمترین شهرهای خراسان مطرح باشد. در یک جمعبندی کلی میتوان ارتباط متقابل نیشابور و راه ابریشم را در نمودار زیر خلاصه کرد:
پینوشت 1. در دوران اسلامی ابرشهر گاهی هم به شهر، و هم به خوره و استان نیشابور اطلاق میشد. 2. ابن رسته ارباع نیشابور را چنین برمیشمارد: ریوند، تکاب، بشت فروش، مازُل (ابن رسته 1365: 200). 3. تعدادسیزده روستای ذکر شده در برخی منابع به این دلیل است که جام و باخرز را دو ولایت و یا روستای مجزا دانستهاند و این دو در تاریخ حاکم نیشابوری یک روستای واحد پنداشته شده است. مقدسی خود، با اینکه نام سیزده ولایت را میآورد با عبارت «روستاهای دوازدهگانه» از روستای نیشابور یاد میکند (مقدسی 1361: 464) یاقوت میگوید که حق اینست که باخرز خود مستقل است و ربطی به جام ندارد (حاکم نیشابوری، تعلیقات: 289 به نقل از معجم البلدان 3/127)
| ||
مراجع | ||
آلتهایم، فرانتس و روت استیل (1382)، تاریخ اقتصاد دولت ساسانی، [ترجمه هوشنگ صادقی]، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران. ابن بطوطه (1375)، سفرنامۀ ابن بطوطه، [ترجمۀ محمدعلی موحد]، آگاه، تهران. ابن حوقل (1366)، سفرنامۀ ابن حوقل: ایران در «صورة الارض»، [ترجمه و توضیح جعفر شعار]، امیرکبیر، تهران. ابن خردادبه (1371)، مسالک و ممالک، [ترجمۀ سعید خاکرند]، مؤسسۀ مطالعات و انتشارات تاریخی، تهران. ابن رسته، احمد بن عمر (1365)، الاعلاق النفیسه، [ترجمه و تعلیق حسین قره چانلو]، امیرکبیر، تهران. ابن فقیه، ابوبکر احمدبن محمد بن اسحاق همدانی (1349)، ترجمة مختصر البلدان، بخش مربوط به ایران، [ترجمة ح. مسعود]، بنیاد فرهنگ ایران، تهران. اشعری قمی، حسن بن محمد (1385)، تاریخ قم، [ترجمۀ تاجالدین عبدالملک قمی، تصحیح محمدرضا انصاری قمی]، کتابخانه حضرت آیتالله العظمی مرعشی نجفی، قم. اصطخری، ابواسحق ابراهیم (1373)، مسالک و ممالک، [ترجمة محمد بن اسعد بن عبدالله تستری، به کوشش ایرج افشار]، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، تهران. بشاش کنزق، رسول، «خردهسفالهای کتیبهدار تپۀ میل ورامین»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی،6، 1383: 94-89. البلاذری، احمد بن یحیی (1364)، فتوح البلدان: بخش مربوط به ایران، چ2، [ترجمه آذرتاش آذرنوش]، سروش، تهران. تکمیل همایون، ناصر (1389)، جادۀ ابریشم، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران. جیهانی، ابوالقاسم بن احمد (1368)، اشکال العالم، [ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، با مقدمه و تعلیقات فیروز منصوری]، به نشر، مشهد. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله (1375)، تاریخ نیشابور، [ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی]، نشر آگه، تهران. دریایی، تورج (1388)، شهرستانهای ایرانشهر، [ترجمۀ شهرام جلیلیان]، توس، تهران. قزوینى، زکریا بن محمد (1373)، آثار البلاد و اخبار العباد، [ترجمۀ میرزا جهانگیر قاجار، تصحیح میرهاشم محدث]، امیرکبیر، تهران. کرتیس، جان (1389)، بینالنهرین و ایران در دوران اشکانی و ساسانی: وازنش و باززایی در حدود 238 ق.م. – 642 م.، [ترجمه زهرا باستی]، سمت، تهران. گوبل، روبرت (1382)، «سکهزنی»، تاریخ اقتصاد دولت ساسانی، ویرایش فرانتس آلتهایم و روت استیل، [ترجمه هوشنگ صادقی]، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران: 152-57. لباف خانیکی، رجبعلی و میثم لباف خانیکی، «معماری کهن دژ نیشابور در دورۀ ساسانی»، نامورنامه: مقالههایی در پاسداشت یاد مسعود آذرنوش، به کوشش حمید فهیمی و کریم علیزاده، ایران نگار، تهران، 1391: 346-337. لباف خانیکی، رجبعلی، «نیشابور، حلقه اتصال تمدنهای بینالنهرین، ایران، سند و باختر»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی 1، 1381: 46-36. لباف خانیکی، رجبعلی (1386)، «مروری بر مطالعات و کاوشهای باستانشناسی هیئت مشترک ایران و فرانسه در کهندژ نیشابور»، گزارشهای باستانشناسی(6): ویژهنامة دورة اسلامی، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تهران: 52-21. لباف خانیکی، میثم و رجبعلی لباف خانیکی، «شادیاخ: یک بررسی تاریخی و باستانشناختی»، فصلنامة مطالعات و تحقیقات تاریخی 15، 1386: 146-125. لباف خانیکی، میثم، «سفالهای ساسانی شمال شرق ایران: طبقهبندی، مقایسه و تحلیل بر اساس ویژگیهای شکلی»، مجله علمی- پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران 4-186، 1387: 178-143. لباف خانیکی، میثم، «برهمکنشهای سیاسی- اقتصادی شهر نیشابور با زیستگاههای اقماریاش در دورۀ ساسانی»، مطالعات باستانشناسی 5، 1391: 202-175. مستوفی، حمدالله (1362)، نزﻫﺔ القلوب، [تصحیح گای لیسترانج]، دنیای کتاب، تهران. مقدسی، ابوعبدالله محمدبن احمد (1361)، احسن التقاسیم فی معرفه القالیم، [ترجمه علینقی منزوی]، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، تهران. مقدسی، مطهربن طاهر (1374)، آفرینش و تاریخ، [ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی]، آگه، تهران. مؤلف نامعلوم (1362)، حدودالعالم من المشرق الی المغرب، [به کوشش منوچهر ستوده]، کتابخانه طهوری، تهران. هرمان، جورجینا (1373)، تجدید حیات هنر و تمدن در ایران باستان، [ترجمه مهرداد وحدتی]، مرکز نشر دانشگاهی، تهران. یارشاطر، احسان و دیگران (1380)، تاریخ ایران: از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان، [ترجمة حسن انوشه]، امیرکبیر، تهران. Fouache, E., C. Cosandey, P. Wormser, M. Kervran and R. A. Labbaf Khaniki, 2011. The river of Nishapur, Studia Iranica 40: 99-119.
Frye, R. N., 1989, Bullae,in:Yarshater, E., (ed.) Encyclopedia Iranica, Vol. 4, Fasc. 5, New York: Mazda Publication, 545-546.
Hiebert, F., and R. H. Dyson, Jr., 2002. Prehistoric Nishapur and the frontier between Central Asia and Iran, Iranica Antiqua 37: 111–147.
Kawami, T. S., 2005. Deer in art, life and death in Northeastern Iran, Iranica Antiqua 40: 107-131.
Labbaf, R. A., and M. Kervran, 2007. Nishapur: Seasons 2004-2007, ICHTO-CNRS-Musee du Luvre, (unpublished).
Philip L. Kohl, 1978. The Balance of trade in Southwestern Asia in the mid-third millennium B.C., Current Anthropology 19/3: 463-492.
Rante, R. and Collinet, A., 2013. Nishapur revisited: stratigraphy and ceramics of the Qohandez, Oxford: Oxbow Books.
Wilkinson, C. K., 1937. The Iranian expedition, 1936, the excavations at Nishapur, Bulletin of the Metropolitan Museum of Art 32: 3-36.
Wilkinson, C. K., 1943. Water, ice, and glass, The Metropolitan Museum of Art Bulletin, January: 175-183.
Wilkinson, C. K., 1950. Life in early Nishapur, The Metropolitan Museum of Art Bulletin 9/2: 60-72.
Wilkinson, C. K., 1961. The Glazed pottery of Nishapur and Samarkand, The Metropolitan Museum of Art Bulletin, November: 102-115.
Wilkinson, C. K., 1973. Nishapur: Pottery of the Islamic period, New York: The Metropolitan Museum of Art.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,074 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,299 |