تعداد نشریات | 158 |
تعداد شمارهها | 6,230 |
تعداد مقالات | 67,765 |
تعداد مشاهده مقاله | 115,201,176 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 89,949,124 |
هنرپردازی در شریطه | ||
مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی(منتشر نمی شود) | ||
مقاله 6، 1تا4، شماره 133 - شماره پیاپی 1003، فروردین 1374 اصل مقاله (517.96 K) | ||
نویسنده | ||
علی محمد مؤذنی* | ||
چکیده | ||
یکی از قالب های کلاسیک شعر فارسی ((قصیده))است که از دیرباز کاربرد فراوانی جهت ابراز عقیده شاعران داشته است و یکی از انواع آنها قصیده((مدحیه))به شمار میرود.قصاید را از دیدگاه عناصر تشکیل دهنده آن میتوان به پنج بخش عمده تقسیم بندی نمود: 1. تشبیب(نسیب= تغزل) 2. تخلص(گریزازتشبیب به نام ممدوح) 3. متن 4. شریطه 5. تخلص(نام هنری شاعر) چنانکه از عنوان این مقاله برمی آید بحث ما بر روی ((شریطه)) (دعای تأبید) است که معمولاً در مقطع بیشتر قصاید رایج است . شریطه آنست که شاعر برای ممدوح خود عمر جاودانی طلب کند و یا متضمن دعا برای ممدوح و نفرین برای دشمن او باشد. این دعا را چون غالباً به اموری جاودانی و اصولی تغییرناپذیر مشروط و وابسته می کنند بدین جهت آن را((شریطه))نامیده اند. بنابراین شاعران برای رسیدن به این مقصود‘قصیده خودرا با ((حسن مقطع)) و پایانی امیدبخش به پایان برده و سعی داشته اند که با انتخاب موارد و اصولی که در نفس خوانندگان بیشتر کارگر افتد از ترفندها و شگردهای جالب و نو در این بخش بهره گیرند. بررسی و تتبع درین قسمت نشان میدهد که سرایندگان به اصول وموارد زیر بیشتر توجه داشته ودلبستگی نشان داده اند‘قضا و سرنوشت‘احکام الهی‘فلک و اصطلاحات نجومی‘خورشید و ستارگان‘اصول دستور و زبان(صرف و نحو) توالی اعداد‘عناصر پایداری که بنیادجهان بر آنها استوار است و غیره... به عنوان نمونه آمده است که ای ممدوح من(سلطان)تا زمانی که دور تسلسل در فلسفه باطل است و یا تا زمانی که در زبان عربی پاسخ نفی((لا)) است و آری ((نعم)) است و یا تا زمانی که خورشید پرتوافکنی میکند تو جاویدان و کامروا باشی و دشمنانت خوار و سرافکنده و نابود باشند... مثال از فرخی‘ همیشه تا دل آزار مرد جای وفاست چنانکه هست صدف جای لؤلؤ شهوار امیرعالم عادل به کام خویش زیاد زبخت شاد و زملک وزعمر برخوردار نصیب او طرب و عیش زین مبارک عید نصیب دشمن او ویل و وای و نالة زار | ||
عنوان مقاله [English] | ||
- | ||
چکیده [English] | ||
The classical Persian "qasida" is one of the ancient forms in Persian poetry, and is also a suitable device for poets to convey their messages, regardless of theme or sentiment. One kind is a eulogy for a patron. From the structural point of view, it is comprised of five important components: 1 - the lyrical beginning. 2 - the transition from the introduction to naning the patron. 3 - the bodY".fA"(matn) 4 - the "sharitah" (reference to eternal concepts). 5 - the poet's "nom de plume" (takhallus). As the title of the article indicates, we are going to discuss "sharitah" which is found particularly in the last lines of most eulogical poems. The "sharitah" expresses the poet's wish of eternal life for the petron, and might curse his enemies as well. Because poets in this manner join their wishes to that which is eternal and unchangeable, this poetical device is called "sharitah". Thus, the poets, in order to attain their purpose, will begin the "qasida" with a pleasant lines (or line) called "husn-i matla" as an introduction, and will likewise end the poem with an effective and impressive conclusion, called "husn-i maqta"'. Allusions to such things as fate and destiny, God,s will, the universe, ters related to astronomy, philosophical principles, grammatical rules, numerical order, and solid element, which are most essential and crucial with regard to the existence of the world, are all used as suitable preludes to a successful "sharitah". For example, a poet might say, "0, my Dear patron, as long as the vicious circle is illogical or aslong "Y" ["la"(no)] in Arabic stands or negationg and "r" ["nahm"(yes)] stands for affirmation; or, as long as the sun shines, may you live long and may your enemy remaIn despised and weakened,... etc. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
- | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,824 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 822 |