
تعداد نشریات | 163 |
تعداد شمارهها | 6,714 |
تعداد مقالات | 72,516 |
تعداد مشاهده مقاله | 130,606,732 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 102,866,199 |
ساختارهای منطقگریز زبان ایتالیایی بنابر اندیشه ویتگنشتاین در رساله | ||
پژوهشهای زبانشناختی در زبانهای خارجی | ||
دوره 14، شماره 1، خرداد 1403، صفحه 169-180 اصل مقاله (621.92 K) | ||
نوع مقاله: علمی پژوهشی(عادی) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jflr.2024.375057.1120 | ||
نویسندگان | ||
ایمان منسوب بصیری* 1؛ جوزپه لابیزی2؛ محمد الماسی1 | ||
1گروه زبانها و ادبیات رومانس دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
2گروه تاریخ و جامعهشناسی، دانشگاه کنستانس، کنستانس، آلمان | ||
چکیده | ||
لودویگ ویتگنشتاین (1889-1951)، هدف رسالۀ منطقی-فلسفی خود را مرز نهادن به اندیشه میداند. «ما بایستی بتوانیم بیندیشیم که چه چیز را نمیتوان اندیشید.» او رابطۀ جهان، زبان و اندیشه را از نوع یکریختی تعریف میکند از آنرو که هر سه ساختار منطقی یکسان دارند. نویسندۀ رساله، با طرح نظریۀ تصویری زبان، گزارههای زبان را صادق، کاذب یا بیمعنا (منطقگریز) برمیشمارد. او اینگونه نسبت واقعیت و تصویر را توضیح میدهد: «برای اینکه یک واقعیت تصویر باشد، بایستی وجه مشترکی با چیز تصویرشده داشته باشد.» از ویژگیهای شاخص شیوۀ نگارش اثر، ایجاز بسیار در یادکرد آبشخورهای فلسفی و به کار نبردن مثال است. او مثالی در تبیین گزارههای پایه نمیآورد و همین شیوۀ نگارش است که ذهن خواننده را در پی یافتن شاهد برای مفاهیم اندیشۀ ویتگنشتاین متقدم برمیانگیزاند. در این مقاله با بررسی تطبیقی اندیشۀ نگارندۀ رساله و ساختارهای دستوری زبان ایتالیایی میکوشیم تا ساختارهای دارای ارزش درستی (منطقپذیر) و ساختارهای منطقگریز زبان ایتالیایی را از هم جدا کنیم. ویتگنشتاین از زبان نمادین منطقی استفادۀ محدودی میکند. این امر ذهن ما را برمیانگیزاند که دریابیم از دیدگاه او ساختارهای دستوری زبانهای طبیعی چه نسبتی با منطق دارند. تلاش میکنیم تا با بررسی تطبیقی ساختارهای خرد زمینه را برای فهم نسبت زبان ایتالیایی و نظریۀ تصویری زبان آماده سازیم. | ||
کلیدواژهها | ||
منطق؛ زبان ایتالیایی؛ ویتگنشتاین؛ نظریۀ تصویری زبان؛ رسالۀ منطقی-فلسفی | ||
سایر فایل های مرتبط با مقاله
|
||
مراجع | ||
ابراهیمپور، م. حسینزاده، م. ص. آ. (1393). رابطۀ منطق و زبان از نظر ویتگنشتاین، فصلنامۀ اندیشۀ دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 51، صص. 19-32.
شقاقی، ح. (1400). ظهور و افول ایدۀ «زبان ایدئال» در دو جریان فلسفۀ تحلیلی. منطقپژوهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دوفصلنامۀ علمی (مقالۀ علمی-پژوهشی)، سال دوازدهم، شمارۀ اول، صص. 103-128. https://doi.org/10.30465/lsj.2021.36359.1360.
ویتگنشتاین، لودویگ. (1369). رسالۀ منطقی-فلسفی. ترجمۀ محمود عبادیان. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران
ویتگنشتاین، لودویگ. (1386). رسالۀ منطقی-فلسفی. ترجمۀ میر شمسالدین ادیبسلطانی. چاپ سوم. تهران: موسسۀ انتشارات امیرکبیر
منسوب بصیری، ایمان، لوکزینی، لوکرتزیا. (1401). تحلیل زبانشناختی قالبهای حماسی در شاهنامه و حماسۀ کلاسیک غرب. پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی، صص. 153-164.
Bonfante, G. (1961). Esiste il neutro in italiano? Quaderni dell’Istituto di Glottologia di Bologna 6. pp 103-109. (Reprinted in Studii romeni, by Bonfante, G. (1973). pp 161-170. Rome: Società accademica romena.).
Bonfante, G. (1964). Il neutro italiano, romeno e albanese. Acta Philologica della Societas Academica Dacoromana 3. pp 27-37 ( Reprinted in Studii romeni, by Bonfante G. (1973). pp 173-187. Rome: Società accademica romena.).
Bonfante, G. (1977). Ancora il neutro italiano e romeno. L’Italia Dialettale 40. pp 287–292.
Casadei, F. (2014). La polisemia nel vocabolario di base dell’italiano. https://doi.org/10.1285/i22390359v12p35.
Casalegno, P. (2011). Brevissima introduzione alla filosofia del linguaggio. Roma: Carocci.
Corbett, G. G. (1991). Gender. Cambridge University Press.
Dressler, W. U. and Barbaresi, L. M. (1994). Morphopragmatics: Diminutives and intensifiers in Italian, German and other languages. Berlin: Mouton de Gruyter.
Dressler, W. U. and Thornton, A. M. (1996). Italian nominal inflection. Wiener Linguistiche Gazette 55-57. pp 1-26.
Gilardoni, S. (2022) La grammatica valenziale per la didattica dell’italiano L2. Un’indagine sperimentale. Studi di Glottodidattica 2, 68-88.
Gudmundson, A. (2012). L’accordo nell’italiano parlato da apprendenti universitari svedesi: Uno Studio sull’acquizione del numero e del genere in una prospettiva funzionalista. Tesi di dottorato, Dipartimento di Lingue francesi, italiane e classiche, Università di Stoccolma
Loporcaro, M. and Faraoni V. and Gardini F. (2014). The third gender of Old Italian. Diachronica, vol. 31 pp 1-22. https://doi.org/10.1075/dia.31.1.01gar.
Merlo, C. (1952). Ital. le labbra, le braccia e sim. Italica (Bulletin of the American Society of Teachers of Italian) 29(4). pp 229-234.
Nocchi, S. (2011). Nuova grammatica pratica della lingua italiana. Firenze: Alma Edizioni
Pichler, A. (2023). Style, Method and Philosophy in Wittgenstein. Cambridge University Press.
Reali, F., Chater, N., Christiansen, M. H. (2018). Simpler grammar, larger vocabulary: How population size affects language. https://doi.org/10.1098/rspb.2017.2586.
Sperti, S. (2011). L'ambiguità sintattico-semantica: indagine sperimentale sul ruolo della prosodia in produzione e in percezione.
Trebaul, D. (2012). The early Wittgenstein’s truth-conditional conception of sense in the light of his criticism of Frege.
Wittgenstein, L. (1969). Briefe an Ludwig von Ficker.
Wittgenstein, L. (1922). Tractatus Logico-Philosophicus. Translation by C.K. Ogden, G. E. Moore, F. P. Ramsey and L. Wittgenstein.
Wittgenstein, L. (1998). Tractatus Logico-Philosophicus. Translation by D. Kolak.
Wittgenstein, L. (1961). Tractatus Logico-Philosophicus. Translation by D. Pears and B. McGuinness. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 373 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 299 |