تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,501 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,114,287 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,218,071 |
بررسی مقایسهای روش تدریس معلممحور و روش تدریس متعلممحور در آموزش دستور زبان آلمانی به عنوان زبان خارجی | ||
پژوهشهای زبانشناختی در زبانهای خارجی | ||
دوره 10، شماره 4، بهمن 1399، صفحه 722-733 اصل مقاله (660.01 K) | ||
نوع مقاله: علمی پژوهشی(عادی) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jflr.2020.298907.721 | ||
نویسندگان | ||
محمدحسین حدادی1؛ ندا صدری* 2 | ||
1دانشیار گروه زبان آلمانی، دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
2دانشجوی دکتری آموزش زبان آلمانی، دانشکده زبانها و ادیبات خارجی، دانشگاه تهران، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
در آموزش زبان آلمانی بهعنوان زبان خارجی، همواره تدریس و فراگیری دستور زبان بهعنوان یکی از مهمترین و سختترین بخشهای آن تلقی گردیده است و از این روی پیدا کردن روش تدریس مناسب در آموزش آن، میتواند نقش به سزایی در موفقیت بیشتر زبانآموزان ایفا کند. سالهاست که آموزش زبان آلمانی به غیرآلمانیزبانان از منظر دیدگاههای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله رویکردهایی که در آن به بررسی روشهای مختلف آموزش زبان آلمانی پرداخته میشود، توجه به محوریت معلم و یا زبان آموز در فرایند آموزش میباشد. این جستار به بررسی مقایسهای دو روش معلم محور و متعلم محور در آموزش دستور زبان آلمانی پرداخته و در آن این پرسش پاسخ داده شده است که آیا به کارگیری یکی از این دو روش به تنهایی میتواند منجر به یادگیری بهتر ساختارهای زبانی گردد و یا ادغام و ترکیب آنها موفقیت بیشتری را برای زبان آموزان به همراه خواهد داشت. با بررسی نتایج تحقیقات مختلف و تجزیه و تحلیل آمار حاصل شده از نظرسنجی از تعدادی زبانآموز آلمانی نشان داده میشود که به دلیل وجود نقاط ضعف و قوت در هر دو شیوه، بهترین عملکرد در صورتی خواهد بود که معلم از دو شیوة معلم محور و زبانآموز محور به موازات هم در تدریس دستور زبان استفاده کند. | ||
کلیدواژهها | ||
آموزش زبان آلمانی؛ روش تدریس؛ روش تدریس معلم محور؛ روش تدریس متعلم محور؛ دستور زبان آلمانی؛ روش قیاسی؛ روش استقرایی | ||
سایر فایل های مرتبط با مقاله
|
||
مراجع | ||
اشتورش، گ. (2001). آلمانی به عنوان زبان خارجی. یک کتاب آموزشی. پایههای نظری و شکلدهی عملی کلاس. چاپ دوم. مونیخ: فینک. اشلاک، ت. (2003). آموزش قیاسی یا استقرایی دستور زبان. تحقیقات روششناختی با محوریت گروه آموزشی و با استناد به یک مثال مشخص. در اکرت، کارهای عملی در پژوهشهای آموزش زبان. (95-81). بوخوم: انتشارات آ ک اس. اگنشویلر، د. (2014). کتاب راهنمای تنوع روشها. یک مجموعهی گردآوری شده. دورناخ: آکادمی آموزشهای آنتروپوزوفی. آلبرت، ر. (2018). آموزش دستور زبان. ماربورگ: دانشگاه فیلیپس. باکاریچ، س. (2013). راههای تمرین دستور زبان. پایاننامه ارشد. موسسهی زبان و ادبیات آلمانی. دانشکدهی فلسفه. دانشگاه زاگرب. بیمل، پ. و رامپیلون، او. (2004). استقلال دانشآموز و استراتژیهای یادگیری. چاپ پنجم. برلین: لانگنشایت. پروان، حسن و سرکار حسن خان، حسین (1390). بررسی تباین کلی اصطلاحات دستوری در زبان فارسی و آلمانی در آموزش زبان آلمانی. پژوهشهای زبانشناختی در زبانهای خارجی، 1(1)، 20-5. پکینن، ک. (2011). محوریت متعلم درآموزش زبان آلمانی به عنوان زبان خارجی. کلاسی آزمایشی با موضوع افعال لازم و متعدی. پایاننامه ارشد. گروه زبان و فرهنگ آلمانی. بخش علوم زبان، ترجمه و ادبیات. دانشگاه تامپره. سایرانن، ا. (2014). یادگیری خود مختار در تدریس دستور زبان در آموزش زبان آلمانی. پایاننامه ارشد. گروه زبان و فرهنگ آلمانی. دانشکدهی فلسفه. دانشگاه فنلاند شرقی. شافر، ک. (1989). مقایسهی رویکردهای استقرایی و قیاسی در زبانهای خارجی. مجله زبان مدرن، 73 (4)، 403-395. کروم، ه. (2010). آلمانی به عنوان زبان دوم و زبان خارجی. یک کتاب راهنمای بین المللی. گوتینگن: هوبرت. گودیونز، ه. (1993). کتاب راهنمای آموزش گروهی. چاپ دوم. واینهایم. بازل. برلین: انتشارات بلتس. میتزل، گ. (1986). روانشناسی در آموزش و پرورش. مقدمهای بر روانشناسی تربیتی برای مدرسین و روانشناسان. گوتینگن: هوگرفه. وینکلر، م. (2011). کار کردن و درس دادن با گروههای بزرگ در آموزش آلمانی به عنوان زبان خارجی. برلین: انستیتو گوته. هاید، گ. (1990). آموزش زبان آلمانی. علوم پایه برای کلاس آموزش آلمانی به عنوان زبان خارجی. فرانکفورت: دیستروگ. References Albert, R. (2018). Teaching Grammar. Marburg: Philipps University. Bakarić, S. (2013). Ways of practicing Grammar. Master Thesis. Institute for Germanistics. Faculty of Philosophy. University of Zagreb.. Bimmel, P. & Rampillon, U. (2004). Learner autonomy and Learner strategy. 5. edition. Berlin: Langenscheidt. Eggenschwiler, D. (2014). Handbook of variety of methods. A Collection. Dornach: Academy of anthroposophical Didactics. Gudjons, H. (1993). Handbook of team teaching. 2. Auflage. Weinheim. Basel. Berlin: Beltz. Heyd, G. (1990). Teaching German. Basic knowledge of teaching German as a foreign Language. Frankfurt/M.: Diesterweg. Krumm, H. (2010).German as a foreign Language and second Language. An international Handbook. Göttingen: Hubert. Mietzel, G. (1986).Psychology in Teaching and Education. Introduction to educational Psychology for Educators and Psychologists. Göttingen: Hogrefe. Parvan, H. & Sarkar Hassan Khan, H. (2011). A Comparative Study of Grammatical Terminology in Persian and German. Journal of foreign Language Research. 1, pp 5-20. Pekkinen, K. (2011). Learner-centered Methods in Teaching German as a foreign Language. Experimental Course on the subject of verbal Transitivity. Master Thesis. German Language and Culture. Faculty of Linguistics, Translation and Literary Studies. University of Tampere. Sairanen, E. (2014). Autonomous Learning in Teaching German Grammar as a foreign Language. Master Thesis. German Language and Culture. Faculty of Philosophy. University of East Finland. Schaffer, C. (1989). A comparison of inductive and deductive approaches to teaching foreign languages. The Modern language Journal, 73, pp 395-403. Schlak, T. (2003). Teach Grammar inductively or deductively . Target-group-oriented Methodology research based on a concrete example. In J. Eckerth, Empirical Studies of Language teaching Research . (pp. 81-95). Bochum: AKS. Storch, G. (2001). German as a freign Language: Didactics. Theoretical Basics and practical Lesson Design . 2. Edition. Munich: Fink. Winkler, M. (2011). Practicing and Teaching with large Groups in Teaching German as a foreign Language. Berlin: Goethe Institute.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 850 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,125 |