تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,502 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,117,697 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,223,425 |
ارزیابی خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد ارقام گلرنگ در واکنش به محلولپاشی اسیدسالسیلیک و تنش گرمای پایانفصل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علوم گیاهان زراعی ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 51، شماره 3، مهر 1399، صفحه 59-72 اصل مقاله (675.39 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/ijfcs.2019.279743.654603 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مریم گودرزیان قهفرخی1؛ موسی مسکرباشی* 2؛ افراسیاب راهنما2؛ دونالد اسمیت3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، دانشکدهکشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3دانشگاه مک گیل مونترال، کانادا | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
به منظور بررسی تأثیر شرایط طبیعی دمای بالا همزمان با محلولپاشی اسیدسالیسیلیک بر ظرفیت فتوسنتزی و عملکرد گلرنگ زراعی، آزمایشی مزرعهای به صورت اسپلیتفاکتوریل، در سالزراعی 97-1396در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل سه تیمار دمایی (شاهد، تنش دمایی ملایم و شدید) در کرتهای اصلی، محلولپاشیاسیدسالسیلیک در سه سطح (شاهد، 200 و 400 میلیمولار) و ارقام گلرنگ (صفه، پرنیان، گلدشت و فرامان) در کرتهای فرعی بودند. نتایج نشان داد که در شرایط شاهد دمایی با محلولپاشی اسیدسالیسیلیک، صفات مهم عملکرد دانه، سرعت فتوسنتز و شدت تعرق، برتری معنیداری نسبت به تیمارهای تنش در ارقام نشان داد. در شرایط تنش گرمایی ملایم، محلولپاشی توانست اثر کاهشی دما را بر صفات گفته شده کنترل نماید و اختلاف معنیداری بین دو غلظت محلولپاشی وجود نداشت. با افزایش تنش دمایی، تفاوت بین ارقام و غلظتهای محلولپاشی آشکار شد، بهطوریکه در تیمار تنش شدید، دو رقم گلدشت و فرامان، دارای ثبات، پایداری فتوسنتز و رشد بیشتری بودند. سرعت فتوسنتز در تمام ارقام، همبستگی مثبت و بالایی با عملکرد داشت. با توجه به روند تغییرات فیزیولوژیکی و عملکرد گلرنگ در پاسخ به افزایش دمای محیط و تحمل نسبی تنش شدیددمایی، محلولپاشی اسیدسالیسیلیک در شرایط تنش دمای بالا جهت تکمیل مراحل رشدی و بروز پتانسیل عملکرد در ارقام گلدشت و فرامان، موثرتر بود. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دیاکسیدکربن زیراتاقک روزنه؛ کارایی مصرف آب فتوسنتزی؛ کشت تاخیری؛ عملکرد بیولوژیک؛ هدایت مزوفیلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقدمه گلرنگ زراعی با نام علمی .Carthamus tinctorius L از جمله گیاهان دانه روغنی قدیمی تقریبأ فراموش شده است که در مقایسه با سایر دانههای روغنی، بهطور گسترده در سراسر جهان کشت نمیشود (Tang et al., 2010). مناطق تولید و کشت و کار گلرنگ، عمدتأ مناطق مستعد تنش مانند مناطق کمباران یا مناطق دارای نوسانات دمایی هستند (Canavar et al., 2014). امروزه گلرنگ بهدلیل توانایی در مقابله با شرایط نامساعد جوی (Bortolheiro and Silva, 2017)، مشخص شدن ارزش غذایی و کیفیت روغن و اهمیت آن در سوخت زیستی، در بسیاری از مناطق دنیا کشت میشود (Canavar et al., 2014). گلرنگ دارای سطوح بالایی از اسیدلینولئیک است و همچنین در مقایسه با سایر دانههای روغنی، از بالاترین نسبت چربیهای غیراشباع به اشباع برخوردار است (Ny & Rah, 2015)؛ بنابراین افزایش تقاضا و گرمایش جهانی، از عوامل بسیار مهم در برنامههای تحقیق و توسعه کشت گیاهان روغنی مانند گلرنگ در شرایط پرتنش امروزی میباشند. افزایش گرمایش جهانی، تأثیرات نامطلوبی بر کلیه جنبههای رشدی و فیزیولوژیکی گیاهان بر جای خواهد گذاشت (Kotak et al., 2007; Jam et al., 2012). در بین تنشهای غیرزیستی مؤثر بر رشد گیاهان، تنش دمای بالا، بهعنوان تهدیدی جدی برای دستیابی به پتانسیل تولید گیاهان زراعی محسوب میشود (Min et al., 2018). دمای بالای محیط، اغلب همراه با تابش شدید نور خورشید، تنش خشکی و باد شدید میباشد که تمام این موارد میتوانند خسارت وارده به گیاه را تشدید نمایند و منجر به کاهش عملکرد اقتصادی شوند (Dabbert & Gore, 2014). دمای بالا باعث بسته شدن روزنهها (Kotak et al., 2007)، کاهش غلظت دیاکسید کربن در سلولهای مزوفیل برگ (Dabbert & Gore, 2014) و درنتیجه تجمع NADPH در کلروپلاست (Hamidou et al., 2013) و در نهایت کاهش فتوسنتز (Jam et al., 2012) میشود. با این حال، ارقام، از سازوکارهای محافظتی متفاوتی برای مقاومت و دفاع در برابر اثرات نامطلوب ناشی از دمای بالا استفاده میکنند Kabiri et al., 2014)). اگرچه زمانیکه گیاهان در معرض شرایط نامساعد رشد و تنش قرار میگیرند، علاوه بر توانایی ذاتی خود، با بکارگیری رهیافتهای مختلف به مقابله با تنشهای محیطی میپردازند، اما در بسیاری از مواقع، این سیستم برای ادامه رشد و بقای گیاه ناکافی است. بهمنظور تعدیلسازی و کاهش شدت تنش در چنین مواقعی، برخی از تنظیمکنندههای رشد گیاهی مورد استفاده قرار میگیرند (Zhang & Li, 2012). امروزه محلولپاشی اسیدسالیسیلیک (SA) به عنوان یکی از راهکارهای مطمئن در افزایش تحمل گیاهان به تنش های محیطی مانند افزایش ناگهانی و تدریجی دمای هوا معرفی شده است. تحقیقات نشان داده است که اسیدسالیسیلیک به عنوان یک فیتوهورمون کاربردی با وزن مولکولی پایین، در کاهش تأثیرات منفی تنشهای زیستی و غیرزیستی در گیاهان نقش دارد (Abreu & Munne-Bosch, 2008). همچنین اسیدسالیسیلیک یک ترکیب فنلی رایج است که در تنظیم بسیاری از فرایندهای بیوشیمیایی (Kaya & Yigit, 2014) و فیزیولوژیکی (Gunes et al., 2007)، تنظیمات تغذیهای (Wada et al., 2010) و حتی در عملکرد نهایی (Min et al., 2018) گیاهان مؤثر است. نقش مثبت و تأثیرگذار اسیدسالیسیلیک در بسیاری از فرایندهای رشدی گیاهان در تنش، بهویژه تنش گرمایی مطالعه شده است (Rivas-San & Plasencia, 2011; Hamidou et al., 2013; Dabbert & Gore, 2014). اسیدسالیسیلیک خسارت دمای بالا را از طریق بالا بردن ظرفیت فتوسنتزی گیاهان کاهش میدهد (Shaki et al., 2018)؛ همچنین با تنظیم فرایندهای فیزیولوژیکی (Sure et al., 2011)، بهبود روابط منبع و مخزن (Liu et al., 2012) و روابط فتوسنتزی و جریان مواد پرورده برگ (Zaid et al., 2019)، باعث افزایش تحمل گیاه در شرایط تنشهای محیطی میشود. اگرچه نقش اسیدسالسیلیک در کنترل فرایندهای رشدی و فیزیولوژیکی گیاهان اثبات شده است، اما مطالعات بسیار محدودی در زمینه نقش اسیدسالیسیلیک بر فعالیت فتوسنتزی در مراحل مختلف رشد گیاه گلرنگ، بهویژه در شرایط تنش گرمایی و ارتباط آن با عملکرد وجود دارد. بنابراین هدف از این آزمایش، بررسی تأثیرات بلندمدت و کوتاهمدت دمای بالای انتهای فصل رشد بر تبادلات گازی در عملکرد ارقام مختلف گلرنگ و مقایسه ارقام، همراه با محلولپاشی اسیدسالیسیلیک بود.
مواد و روشها پژوهش حاضر در سال زراعی 97-1396 در مزرعه پژوهشی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. برخی پارامترهای آب و هوایی محل اجرای پژوهش در شکل (1) نشان داده شده است. آزمایش بهصورت اسپلیت فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت (20 آذرماه،کاشت به هنگام؛ 10 دی ماه، کاشت تأخیری: تنش گرمایی ملایم و 30 دی ماه، کاشت تأخیری شدید: تنش گرمایی شدید) در کرتهای اصلی و محلولپاشی اسیدسالسیلیک در سه سطح (شاهد، 200 و 400 میلیمولار) و چهار رقم گلرنگ زراعی در کرتهای فرعی بود. در این طرح، ارقام گلدشت (رقم پاییزه و متحمل به گرما)، پرنیان (بدون خار با گلچههای سفیدرنگ و زودرس)، فرامان (تنها رقم دیم مورد بررسی در این مطالعه) و صفه (بدون خار، میزان روغن دانه 30 درصد، مناسب مناطق معتدل تا گرمسیری) مورد بررسی قرار گرفتند که از موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج و با نظر اعضای بخش دانههای روغنی تهیه شدند. پیش از آغاز آزمایش، پنج نمونه خاک بهصورت تصادفی و از سطح تا عمق 30 سانتیمتری زمین مورد نظر تهیه شدند و و تجزیۀ فیزیکی و شیمیایی آنها انجام شد (جدول 1).
شکل 1- میانگین حداکثردما و بارش ماهیانه در زمان اجرای آزمایش Figure1. Mean monthly maximum temperature and rainfall during the experiment
بر اساس نتایج آزمون خاک مزرعه، 120 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار (50 درصد در زمان کاشت و 50 درصد در دو مرحله روزت و آغاز گلدهی) از منبع اوره و 85 کیلوگرم کود فسفر در هکتار از منبع سوپر فسفات تریپل و 25 کیلوگرم پتاسیم در هکتار از منبع سولفات پتاسیم، قبل از کاشت استفاده شد. کرتهای آزمایشی شامل 10 خط کاشت 5/2 متری به فاصلۀ 50 سانتیمتر از یکدیگر بود و فاصله بوتههای روی ردیف، 30 سانتیمتر در نظر گرفته شد که بهصورت تناوبی در دو طرف پشته کشت شدند. آبیاری با استفاده از لولههای انتقال آب از منبع اصلی و بهصورت کرتی انجام شد.
جدول 1- مشخصات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش (عمق صفرتا 30 سانتیمتر). Table 1. Physiochemical properties of experimental field soil (0-30 cm)
محلولپاشی غلظتهای مختلف اسیدسالیسیلیک، در دو مرحله شامل خروج از روزت (19-20 BBCH Scale) و آغاز گلدهی (49-50 BBCH Scale) در ابتدای صبح و هنگام غروب آفتاب (با توجه به تاریخ محلولپاشی) انجام شد، بهگونهای که برگهای گیاه کاملا ًخیس شدند. عملیات با استفاده از یک پاشنده دستی با فشار ثابت یک بار و بهصورت یکنواخت انجام شد و همزمان بوتههای شاهد با آب تصفیه محلولپاشی شدند. با توجه به اینکه تیمارهای دمایی مختلف در زمانهای متفاوت به مرحله رشدی اواسط پرشدن دانه (BBCH Scale 76-74) رسیدند، از درجه روز رشد (GDD) جهت ارزیابی یکسان اثراتتنش برای کلیه ارقام استفاده شد. بدین منظور، مقدار GDD با استفاده از معادله یک محاسبه شد. معادله 1 GDD=∑ [ در این معادله: Tmax و Tmin، بهترتیب حرارتهای حداکثر و حداقل دمای هوای روزانه ثبت شده در طول زمان رشد گیاه و Tb، حداقل دمای پایه برای رشد گیاه میباشد که برای گیاه گلرنگ، پنج درجه سانتیگراد (Sadras & Hall, 1988) ثبت شده است. میزان سبزینگی برگ گیاه (عدد اسپد)، با استفاده از دستگاه کلروفیلمتر دستی (SPAD 502 Chlorophyll Meter) اندازهگیری شد. عدد کلروفیل شامل میانگین پنج قرائت بر روی قسمت میانی دومین یا سومین برگ جوان ساقه اصلی، از سه بوته تصادفی در هرکرت آزمایشی و در زمان اواسط پرشدن دانه برای کلیه تیمارها اندازهگیری شد. میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ، میزان تعرق، هدایت روزنهای و غلظت دی اکسیدکربن اتاقک زیر روزنهای نیز بین ساعات نه تا 11 صبح، در شدت نور معادل 1400-1200 میکرومول فوتون بر مترمربع بر ثانیه، با استفاده از دستگاه تحلیلگر گازی مادون قرمز (مدلLCA4 -کمپانی ADC) و از طریق میانگین پنج قرائت بر روی قسمت میانی دومین یا سومین برگ جوان ساقه اصلی از سه بوته تصادفی در هرکرت آزمایشی در مرحله اواسط پرشدن دانه اندازهگیری شد. کارایی کربوکسیلاسیون که در برخی منابع به عنوان هدایت مزوفیلی از آن نام برده شده است (Fischer et al., 1998)، از معادله 2 به دست آمد: معادله 2 CE=Pn/Ci که در آن: Pn، سرعت فتوسنتز و Ci، میزان دیاکسیدکربن اتاقک زیرروزنه میباشد. کارایی مصرف آب فتوسنتزی (PWUE) نیز بر اساس معادله 3 محاسبه شد (Medrano et al., 2015): معادله 3 PWUE=Pn/T که در آن:T ، نماد شدت تعرق میباشد.در پایان دوره، عملکرد کل و دانه اندازهگیری شد. تجزیه دادهها با استفاده از نرمافزار SAS (SAS Ver. 9.2) انجام شد.
نتیجهگیری و بحث سرعت فتوسنتز با کاربرد غلظتهای مختلف SA، سرعت فتوسنتز ارقام گلرنگ زراعی مورد مطالعه در این پژوهش، افزایش معنیداری در کلیه تیمارهای دمایی (تیمار شاهد (T0)، تنش دمایی ملایم (T1) و تنش دمایی شدید (T2)) نشان دادند. در تنش دمایی شدید، بیشترین سرعت فتوسنتز ارقام گلرنگ مربوط، به کاربرد خارجی اسیدسالیسیلیک در غلظت 400 میلیمولار (SA2) تعلق داشت. سرعت فتوسنتز در همه ارقام تحت تاثیر تنش گرمایی کاهش یافت، ولی کاربرد اسیدسالیسیلیک، نقش تخریبی دمای بالا را کنترل نمود، بهطوریکه در تیمار T1، کاربرد SA در هر دو غلظت 200 و 400 میلیمولار، باعث بهبود معنیدار سرعت فتوسنتز نسبت به تیمار شاهد محلولپاشی شد. رقم فرامان و گلدشت در تیمارهای تنش دمایی، بیشترین و رقم صفه و پرنیان نیز کمترین میزان سرعت فتوسنتز را داشتند (شکل a2).
شکل 2- اثرات متقابل سهگانه تنش گرمایی و محلولپاشی اسیدسالیسیلیک بر صفات فیزیولوژیک اندازهگیری شده ارقام گلرنگ. T0، T1و:T2 بهترتیب تیماردمایی شاهد، تنش گرمایی ملایم و شدید و SA0، SA1 و SA2: بهترتیب غلظت صفر، 200 و 400 میلیمولار محلولپاشی اسیدسالیسیلیک میباشد (میلهها نشان دهنده انحراف خطای میانگین SE است). Figure2. Triple interaction effects of high-temperature stress and salicylic acid application on measured physiological characteristics of safflower cultivars .T0, T1 and T2: control, mild and severe-temperature stresses respectively. SA0, SA1 and SA2:control, 200 and 400 ppm salicylic acid concentrations, respectively.(Bars show standard error).
یکی از جنبههای مهم تحمل گرما در گیاهان، حفظ و تداوم فتوسنتز است. این در حالی است که یکی از اولین نشانههای تنش دمای بالا، کاهش فعالیت فتوسنتزی است (Janda et al., 2012). بهنظر میرسد که کاربرد اسیدسالیسیلیک، واکنش پیشسازگاری به تنش را در گیاهان القا میکند که منجر به تنظیم فتوسنتز، تعرق و فعالیت آنزیمهای دخیل در این فرایندها میشود و این امر در بهبود رشد گیاه منعکس میشود (Rivas-San & Plasencia, 2011). کاهش میزان فتوسنتز در شرایط تنشهای محیطی، ناشی از عوامل روزنهای و غیرروزنهای است. به عبارتی، فتوسنتز از دو طریق بسته شدن روزنهها و کاهش دسترسی کلروپلاست به دیاکسید کربن و نیز کاهش پتانسیل آب و اثرات مستقیم آن بر اجزای دخیل در فتوسنتز، تحت تأثیر قرار میگیرد. در همین راستا، کاربرد اسیدسالیسیلیک همراه با افزایش فعالیت آنزیم رابیسکو (Maslenkova et al., 2009) و افزایش میزان کلروفیل (Rivas-San & Plasencia, 2011)، منجر به بهبود فتوسنتز و افزایش رشد گیاه میشود. از دیگر دلایل بهبود سرعت فتوسنتز تحت تیمارهای محلولپاشی SA میتوان به حفظ فعالیت بالاتر رابیسکو و بهبود سریع عملکرد فتوسیستم II و سطوح بالاتر HSP21 اشاره کرد که منجر به ثبات بیشتر سرعت فتوسنتز میشود (Wang et al., 2010). نتایج مطالعات Aldesuquy et al. (2012) نشان داد که استفاده از غلظتهای پایین اسیدسالیسیلیک میتواند بر تحمل بافتهای گیاه به تنش گرمای کوتاهمدت مؤثر باشد، درحالیکه در شدت بالاتر تنش و همانند نتایج این پژوهش، غلظتهای پایین اسیدسالیسیلیک بر دو رقم صفه و پرنیان کماثر بوده است. شاخص کلروفیل در واکنش به افزایش دمای محیطی (از T0 به T2)، شاخص کلروفیل در کلیه ارقام مورد مطالعه کاهش معنیدار داشت، اما کاربرد اسیدسالیسیلیک تا حدود زیادی تأثیر منفی افزایش دمای محیطی را تخفیف داد. بررسی نتایج (شکل b2) نشان داد که در هر دو سطح دمایی (T1 و T2) و محلولپاشی SA (SA1 و SA2)، رقم فرامان و گلدشت مقاومت بهتری نسبت به سایر ارقام نشان دادند و کاهش کلروفیل در این ارقام کمتر بود. تغییر مقادیر شاخص کلروفیل تحت شرایط تنش گرمایی و حفظ بهبود آن پس از محلولپاشی با SAدر مطالعات پیشین گزارش شده است که از دلایل آن میتوان به جلوگیری از فعالیت آنزیمهای تجزیه کننده کلروفیل مانند کلروفیل اکسیداز توسط اسیدسالیسیلیک و در نتیجه حفظ و بهبود وضعیت کلروفیل برگ اشاره کرد (Aldesuquy et al., 2012). همچنین بهنظر میرسد که اسیدسالیسیلیک، از طریق تأثیر بر ساختار برگ (Hayat et al., 2010) و کلروپلاستها (Kaya & Yigit, 2014)، سبب حفظ بیشتر کلروفیل در شرایط تنشهای سخت محیطی مانند تنش گرمای پایان فصل رشد ناشی از تأخیر در کاشت میشود. گزارشات فراوانی مبنی بر افزایش میزان کلروفیل (Fariduddin et al., 2003) و یا کاهش آن (Ghai et al., 2002) پس از تیمار با اسیدسالیسیلیک در غلظتهای مختلف گزارش ارایه شده است. همچنین بین سرعت فتوسنتز و شاخص کلروفیل، همبستگی (**841/0r=) وجود داشت که نشاندهنده رابطه مثبت و اثرگذاری شاخص کلروفیل بر سرعت فتوسنتز میباشد. شدت تعرق شدت تعرق با افزایش دما کاهش یافت؛ در تیمار دمای شاهد و نیز هر دو سطح تیماردمایی، با محلولپاشی نسبت بهعدم انجام آن، شدت تعرق افزایش یافت، اما شدت افزایش تعرق در تیمار شاهد دمایی بیشتر بود. در بررسی اثرات سه گانه (شکل c2) مشخص شد که واکنش ارقام متفاوت بود، بهطوریکه بیشترین کاهش در رقم پرنیان از سطح محلولپاشی SA1به SA2 نشان داده شد. کاهش میزان تعرق در ارقام گلرنگ زراعی مورد مطالعه در این تحقیق در پاسخ به تنش دمای بالا میتواند بهدلیل سازگاری گیاه با شرایط محیطی و بسته شدن روزنهها در پاسخ به شوک گرمای تدریجی باشد که با محلولپاشی SA تا حدودی این روند کند شده است. نتایج متناقضی مبنی بر کاهش میزان تعرق پس از محلولپاشی SAدر برخی از گیاهان گزارش شده است که دلیل کاهش تعرق را به اثر القاییSA بر بسته شدن روزنهها و افزایش مقاومت روزنهای نسبت دادهاند (Khokon et al., 2010). بهنظر میرسد که در این آزمایش، گیاه جهت حفظ بقا در شرایط تنش دمای بالا، از طریق کاهش تعرق، حفظ پتانسیل آب سلولها و استفاده از دمای ویژه آب، سبب خنک شدن خود و در نتیجه تداوم فرایند فتوسنتز شده است. نتایجی مبنی بر افزایش شدت تعرق با کاربرد خارجی SA در گیاهان مختلف (Fariduddin et al., 2003; Kumara et al., 2010) نیز گزارش شده است. همچنین رابطه مثبت سرعت فتوسنتز و شدت تعرق (**646/0r =) در این پژوهش نشان میدهد که به ازای هر مول آب، فتوسنتز بیشتری انجام شده است )جدول 2). هدایت روزنهای واکنش هدایت روزنهای به افزایش دما، نزولی بود ولی با کاربرد اسیدسالیسیلیک، روند صعودی داشت. محلولپاشی اسیدسالیسیلیک تا حدود زیادی، اثرات نامطلوب دمای بالا بر هدایت روزنهای را بهبود بخشید. مقایسه بین ارقام نشان داد که رقمهای فرامان و گلدشت، پاسخ بالاتری به تیمارهای اسیدسالیسیلیک نشان دادند (شکل d2). در شرایط SA2×T2، رقم فرامان افزایش 23 درصدی در مقایسه با تیمار T2×SA0 نشان داد، درحالیکه در دو رقم پرنیان و صفه، افزایش هدایت روزنهای در پاسخ به کاربرد400 میلیمولار اسیدسالیسیلیک، بهترتیب 5/8 و10 درصد بود. واکنش گیاهان و حتی ارقام یک گونه به شرایط محیطی، بر اساس ویژگیهای ژنتیکی، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی میتواند متفاوت باشد. در این آزمایش، واکنش ارقام به افزایش دمای محیطی و کاربرد اسیدسالیسیلیک مشابه بود، اما شدت تغییرات ارقام مورد بررسی تفاوت داشت. از دلایل کاهش هدایت روزنهای در شرایط تنش گرمایی میتوان به بسته شدن روزنهها به دلیل نگهداری آب درون روزنهها و کاهش تعرق در شرایط دمای بالای محیطی به منظور تعدیل دمای درونی گیاه اشاره کرد که از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ، ﺗﻠﻔﺎت آب ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ میرسد (Hao et al., 2019). ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻫﺪررﻓﺖ آب از ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺴﺘﻪﺷﺪن روزﻧﻪﻫﺎ، ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ سازوکار تحمل ﺑﻪ تنش محسوب میشود (Rahnama et al., 2010). در همین راستا، کاربرد خارجی SA از بسته شدن روزنهها ناشی از افزایش میزان ABA در شرایط تنش محیطی جلوگیری میکند (Assmann, 2010). ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ منفی و ﻣﻌﻨﯽدار ﻣﯿﺎن ﻫﺪاﯾﺖ روزﻧﻪای و ﻏﻠﻈﺖ دیاﮐﺴﯿﺪﮐﺮﺑﻦ درون روزﻧﻪای (**375/0r = -)، تایید کننده مطالب فوق میباشد و به رابطه عکس و تنظیمی ﻫﺪاﯾﺖ روزﻧﻪای و ﻣﯿﺰان اﻧﺘﺸﺎر دیاﮐﺴـﯿﺪﮐـﺮﺑﻦ ﺑﻪ ﺑﺮگ نسبت داده شده است (جدول 2).
جدول2- همبستگی پیرسون بین صفات مورد مطالعه در ارقام مختلف گلرنگ با شرایط گرمایانتهای فصل رشد و محلولپاشی اسیدسالیسیلیک. Table2. Pearson correlation coefficient between studied characteristics of safflower cultivars and late-season heat stress and salicylic acid application.
Ph (Photosynthesis Rate): سرعت فتوسنتز،(Transpiration Rate) Tr: شدت تعرق،(Sub-stomata CO2 Concentration) Ci: میزان CO2 زیر اتاقک روزنه، (Stomata Conductance) :SCهدایت روزنهای،(Mesophyll Conductance) MC: هدایت مزوفیلی،(Photosynthetic Water-Use Effeciency) :PWUE کارایی مصرف آب فتوسنتزی،(Seed Yield) SY: عملکرد دانه،(Biological Yield) BY: عملکرد بیولوژیک. ,** *ns and: بهترتیب نشاندهنده معنیداری در سطح احتمال یک و پنج درصد و غیرمعنیدار بودن است. **, * and ns: significant at 1% and 5% of probability level and non-significant, respectively.
هدایت مزوفیلی بهطورکلی با افزایش دمای محیط، هدایت مزوفیلی برگ کاهش یافت (شکل a3)، بهطوریکه در تیمار T2 در مقایسه با T0، این کاهش برابر با 7/52 درصد بود. بر اساس نتایج مقایسه میانگین، کمترین هدایت مزوفیلی در تیمار SA0×T2 مشاهده شد. هرچند واکنش ارقام به تنش گرمایی و محلولپاشی اسیدسالیسیلیک یکسان بود، اما سرعت تغییرات هدایت مزوفیلی بین ارقام متفاوت بود. در شرایط T0×SA0، تفاوت آماری بین رقمهای مورد مطالعه از نظر میزان هدایت مزوفیلی مشاهده نشد. در تیمار T0 همراه با محلولپاشی اسیدسالیسیلیک، هدایت مزوفیلی رقم پرنیان و گلدشت نسبت به دو رقم مورد بررسی دیگر، بهطور معنیداری بالاتر بود، اما با افزایش یافتن شدت دمای محیطی، این روند تغییر یافت و رقمهای گلدشت و فرامان، نسبت بالاتری در مقایسه با ارقام صفه و پرنیان داشتند. پژوهشگران زیادی عقیده دارند که عامل محدودکننده اصلی فتوسنتز در شرایط تنش محیطی میتواند میزان هدایت مزوفیلی باشد (Ahmadi & Baker, 2001). میزان کمتر فتوسنتز و تجمع دیاکسیدکربن، به مفهوم پایین بودن میزان هدایت مزوفیلی و عدم توانایی سلولهای مزوفیل در استفاده از دیاکسیدکربن میباشد. تجمع دیاکسیدکربن در برگ در شرایط دمای بالای محیطی، نشان دهنده عدم توانایی گیاه در استفاده از دیاکسیدکربن، با وجود عبور از سلولهای روزنهای میباشد. در این تحقیق، کاربرد SA تا حدودی موانع استفاده از دیاکسیدکربن موجود در سلولهای مزوفیل برگ گیاه گلرنگ را کاهش داد.
شکل 3- اثرات متقابل تنش گرمایی و محلولپاشی اسیدسالیسیلیک بر صفات فیزیولوژیک ارقام گلرنگ 0 T0، T1و:T2 بهترتیب تیماردمایی شاهد، تنش گرمایی ملایم و شدید و SA0، SA1 و SA2: بهترتیب صفر، 200 و 400 میلیمولار محلولپاشی میباشد. Figure3. Interaction effects of high-temperature stress and salicylic acid application on measured physiological characteristics of safflower cultivars. T0, T1 and T2: control, mild and severe-temperature stresss, respectively and SA0, SA1 and SA2:control, 200 and 400 ppm of SA concentrations.
محققان دیگری مانند Bandurska & Stroinski (2005) اعلام کردند که بین هدایت مزوفیلی و سرعت فتوسنتز در واحد سطح برگ میتواند رابطه مستقیمی برقرار باشد، بهگونهای که با افزایش هدایت مزوفیلی، میزان دیاکسیدکربن ورودی برای استفاده در فتوسنتز بیشتر میشود. همچنین میتوان بیان داشت که اثر SA بر هدایت مزوفیلی، به غلظت هورمون، روش کاربرد، طول مدت تیمار و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه بستگی دارد (Shaki et al., 2018). در واقع تنشهای محیطی، از طریق افزایش محدودیتهای روزنهای، موجب تغییرات محتوای نسبی آب برگ، CO2 زیر روزنهای، سرعت تعرق، سرعت فتوسنتز و هدایت مزوفیلی میشود. رابطه مثبت و معنیدار هدایت مزوفیلی با صفات سرعت فتوسنتز، شدت تعرق و هدایت روزنهای نیز تایید شده است .(McAinsh & Taylor, 2017)البته نتایج بعضی از محققین نیز بر عدم تاثیر محلولپاشی SA بر فتوسنتز و هدایت مزوفیلی تاکید دارد (Bandurska & Stroinski, 2005) که میتواند ناشی از شرایط محیطی محل اجرای آزمایش باشد. کارایی مصرف آب فتوسنتزی (PWUE) در تمام تیمارهای دمایی، با افزایش میزان مصرف اسیدسالیسیلیک، PWUE به طور معنیداری نسبت به تیمار عدم محلولپاشی افزایش یافت. نتایج مقایسه میانگین کارایی مصرف آب فتوسنتزی، روند مشابهی را در تمام ارقام مورد بررسی نشان داد؛ با این تفاوت که شدت افزایش کارایی مصرف آب فتوسنتزی در شرایط این آزمایش در رقم فرامان نسبت به سایر ارقام مورد بررسی، بهطور معنیداری بیشتر بود (شکل b3). کارایی مصرف آب فتوسنتزی، شاخصی است که میزان فتوسنتز را به ازای هر واحد تعرق نشان میدهد. دلیل کمتر بودن کارایی مصرف آب فتوسنتزی در شرایط تنش نسبت به شرایط بهینه، پایینتر بودن سرعت و میزان فتوسنتز یا آسیمیلاسیون کربن است (Maroco et al., 2000). بهطورکلی، گیاهان به دو صورت افزایش سرعت فتوسنتز (سرعت آسیمیلاسیون) و یا کاهش سرعت تعرق، به راندمان مصرف آب بالاتری میرسند (Maroco et al., 2000). در این آزمایش در اثر افزایش دمای محیطی، فتوسنتز با سرعت بیشتری نسبت به شدت تعرق، کاهش یافت و در نتیجه سبب به کاهش کارایی مصرف آب فتوسنتزی شد. از آنجا که کاربرد اسیدسالیسیلیک، باعث افزایش بیشتر سرعت فتوسنتز در گیاهان تحت شرایط تنش شد، تا حدودی سبب بهبود وضعیت کارایی مصرف آب فتوسنتزی گردید. از طرفی وجود دمای بالا، بیشترین کاهش معنیدار کارایی مصرف آب فتوسنتزی را در رقمهای پرنیان و صفه ایجاد کرد؛ بنابراین کاشت این دو رقم در مناطقی که احتمال وقوع افزایش دمای بالای پس از مرحله گلدهی وجود دارد، با ریسک بالاتری همراه است و توصیه میشود که با ارقام مناسبتری جایگزین شود. طبق فرمول، رابطه سرعت تعرق و کارایی مصرف آب فتوسنتزی معکوس است که در این آزمایش، همبستگی بین دو صفت (**692/0 r= -)، تأییدکننده این مطلب است.. غلظت دیاکسیدکربن اتاقک زیر روزنهای (Ci) مقایسه میانگین دادهها نشان داد که با افزایش دما، میزان Ci کاهش یافت، ولی مقدار کاهش Ci در ارقام یکسان نبود، بهطوریکه بیشترین کاهش Ci،به دو رقم صفه و پرنیان، بدون اختلاف معنیدار از هم و در تیمار T2 بود. رقمهای گلدشت و فرامان در شرایط تیمار دمایی شاهد، بیشترین مقدار Ci را دارا بودند (شکل 4). در تیمار T0، غلظت دیاکسیدکربن زیر اتاقک روزنهای در رقم پرنیان 351 واحد (میکرومول CO2 بر مول) بود که در شرایط T1 و T2، بهترتیب 16 و 24 درصد کاهش یافت. کاهش غلظت دیاکسیدکربن اتاقک زیر روزنهای، محدودیت دسترسی به دیاکسیدکربن برای فتوسنتز را افزایش و سرعت فتوسنتز را کاهش میدهد (Végh et al., 2018). در واقع در لحظات ابتدایی افزایش دمای محیط و پیش از بسته شدن کامل روزنهها، کاهش دیاکسیدکربن اتاقک زیر روزنه در شرایط تیمار T2 در مقایسه با تیمار T1، ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه آﺳﻤﯿﻼﺳﯿﻮن ﺳﺮﯾﻊﺗﺮ ﮐﺮﺑﻦ و ﮐﺎراﯾﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ دﺳﺘﮕﺎه ﻓﺘﻮﺳﻨﺘﺰی در لحظه ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. بهطورکلی و ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ دمای محیط رشد گیاه، ﻣﻘـﺪار دیاﮐﺴـﯿﺪﮐﺮﺑﻦ اﺗﺎﻗﮏ زﯾﺮ روزﻧﻪای کاهش ﯾﺎﻓﺖ ﮐـﻪ این امر، ﺑﯿـﺎﻧﮕﺮ یکی از اﺛـﺮات ﻧـﺎﻣﻄﻮب دمایی بر دﺳﺘﮕﺎه ﻓﺘﻮﺳﻨﺘﺰی بود. نتایج ضریب همبستگی (جدول 2) نشاندهنده همبستگی منفی و معنیدار سرعت فتوسنتز با غلظت دیاکسیدکربن زیر اتاقک روزنه (**421/0- r =) بود. میتوان چنین استنباط نمود که در شرایط رشد گلرنگ، با افزایش سرعت فتوسنتز، گیاه کارایی بیشتری در استفاده از غلظت Ci دارد و بهدنبال آن، از غلظت دیاکسیدکربن زیر روزنهای کاسته میشود.
شکل 4- برهمکنش تنش دمای بالای انتهای فصل رشد و رقم گلرنگ بر غلظت دیاکسیدکربن زیر اتاقک روزنه. T0، T1و :T2بهترتیب تیماردمایی شاهد، تنش گرمایی ملایم و تنش گرمایی شدید است. Figure4. Interaction effects of late-season heat stress and safflower cultivars on Ci. T0, T1 and T2 are control, mild and severe-temperature stresses, respectively.
عملکرد دانه و زیستی با افزایش دمای محیطی و تسریع رسیدگی، رشد گیاه، وزن کل دانه و وزن کل زیستی در واحد سطح کاهش یافت، بهطوریکه مقایسه بین تیمار T0 و تیمار T2 نشاندهنده کاهش 45 درصدی عملکرد دانه بود (شکل5). با اعمال تیمار SA2 در شرایط T2 در مقایسه با عدم کاربرد اسیدسالیسیلیک، عملکرد دانه 3/1 برابر افزایش نشان داد. نتایج مقایسه میانگین، بیانکننده کاهش 35 درصدی عملکرد دانه در رقم پرنیان نسبت به رقم فرامان در شرایط T2×SA2 بود. محلولپاشی SA سبب افزایش 12 و 23 درصدی عملکرد دانه، بهترتیب در غلظتهای 200 و 400 میلیمولار در شرایط T2 رقم گلدشت شد. هرچند محلولپاشی سبب جبران کل خسارت وارده به گیاه نشد، اما تأثیر معنیداری بر افزایش عملکرد دانه نشان داد. بر اساس نتایج این آزمایش، بهنظر میرسد که در شرایط برخورد با گرمای شدید آخر فصل، محلولپاشی با غلظت بالاتر (ppm400)، پاسخ بهتری نشان داد.
شکل 5- تغییرات عملکرد دانه ارقام گلرنگ در واکنش به تنش گرمایی و محلولپاشی اسیدسالیسیلیک0 T0، T1و :T2 بهترتیب تیماردمایی شاهد، تنش گرمایی ملایم و شدید و SA0، SA1 و SA2: بهترتیب محلولپاشی با غلظت صفر، 200 و 400 میلیمولار اسیدسالیسیلیک. Figure 5. Changes of safflower cultivar seed yields in response to high-temperature stress and salicylic acid application.)T0, T1 and T2: control, mild and severe temperature stresses, respectively and SA0, SA1 and SA2:control, 200 and 400 ppm of SA concentrations.
عملکرد زیستی در شرایط آزمایش در ارقام مورد بررسی یکسان نبود، بهطوریکه بیشترین و کمترین آن، بهترتیب به رقم پرنیان (1174گرم بر مترمربع) و رقم فرامان (1572 گرم بر متر مربع) تعلق داشت (شکل 6). با شروع گرما در انتهای فصل رشد و با توجه به تأثیر آن بر رشد گیاه، بهعلت کاهش طول دوره مراحل رشد گیاه گلرنگ، عملکرد بیولوژیک کاهش یافت. همچنین بیشترین کاهش، در تیمار تنش دمایی شدید (43 درصد) مشاهده شد که بهنظر میرسد که دلیل اصلی آن، کاهش فصل رشد در نتیجه برخورد دوره رشد گیاه با گرمای آخر فصل رشد باشد. افزایش 3/2 درصدی عملکرد بوته در واحد سطح در تیمار 400 میلیمولار اسیدسالیسیلیک در مقایسه با تیمار شاهد، نشاندهنده برتری کاربرد SA بود. طول دوره رشد گیاهان زراعی، علاوه بر زمینه ژنتیکی، تحت تاثیر شرایط اقلیمی محل رشد گیاه نیز میباشد. حداکثر طول دوره رشد، به تیمار T0 ( 167روز با دریافت 2781 درجه روز رشد) و حداقل آن به تیمارهای T1 (148 روز با دریافت 5/2397 درجه روز رشد) و T2 (127 روز با دریافت8/2338 درجه روز رشد) تعلق داشت (جدول 3). همچنین با افزایش دمای محیط رشد گیاه، طول دوره رشد و بهویژه دوره پرشدن دانه در تمام ارقام در تیمارهای T1 و T2 نیز کاسته شد. از دلایل افزایش عملکرد گلرنگ پس از تیمار با SA در شرایط تنش گرمایی پایان فصل در مقایسه با تیمار شاهد محلولپاشی، میتوان به نقش SA در حفاظت از دستگاه فتوسنتزی، افزایش هدایت روزنهای، حفظ و نگهداری پتانسیل آبی گیاه و در شرایط بهینه دمایی به افزایش میزان فتوسنتز و فعالیت آنزیم رابیسکو و به
بود تغذیه گیاهی (Wada et al., 2010) اشاره کرد.
جدول3- محاسبه درجه روز رشد تجمعی در تیمارهای مختلف دمایی در سال 1397. Table 3. Cumulative growth degree day at different heat stresses in 2018
طبقهای گلرنگ نسبت به درجه حرارت وارده بر گیاه، حتی در مراحل اولیه شکلگیری، حساسیت نشان میدهند و تشکیل و تکمیل دانه در آنها نیز مختل میشود که این امر احتمالاً بهدلیل تخریب برخی آنزیمهای موثر در فرایند تشکیل و نمو دانه است. بهنظر میرسد که کاشت دیر هنگام، سبب برخورد مراحل تشکیل طبقهای فرعی، بهویژه مراحل تلقیح و دانهبندی گیاه با روزهای گرم آخر فصل رشد شده است؛ بههمین دلیل در تیمار T2 میزان عملکرد دانه نسبت به سایر تیمارهای مشابه، کاهش بیشتری نشان داد. در مطالعات پیشین روی پنبه (Dabbert & Gore, 2014) نیز دمای بالای محیطی به هنگام پرشدن و رسیدن دانهها، منجر به کاهش عملکرد کل دانه شد. طول دوره رشد طولانیتر در تیمار T1 سبب بارور نمودن تعداد دانه بیشتری در طبقهای گیاه (اصلی و فرعی) شد. وزن دانه، جزئی از عملکرد میباشد که تأثیرپذیری آن از شرایط محیطی، بهویژه در مرحله تشکیل و پرشدن دانه زیاد است؛ از اینرو نتایج متفاوتی از جمله کاهش وزن دانه گلرنگ (Bortolheiro & Silva, 2017) یا عدم تأثیرپذیری آن (Mohammadi et al., 2017) در اثر برخورد با دمای بالا گزارش شده است. در مطالعهای که توسط Ghai et al. (2002) صورت گرفت مشخص شد که اجزای عملکرد، بسته به شرایط آب و هوایی منطقه، بهطور متفاوتی تحتتأثیر عوامل محیطی از جمله دما قرار میگیرند، اما عملکرد دانه که از وراثتپذیری بالایی برخوردار بود، در مناطق مختلف دمایی تحت تأثیر قرار نگرفت. در این بررسی، اثر منفی تنش دمای بالای انتهای فصل رشد بر عملکرد دانه ارقام مورد بررسی گلرنگ، با محلولپاشی SA تا حدودی تعدیل شد. اگرچه در سایر تحقیقات نیز اثر تعدیلکنندگی SA مورد پذیرش کلی قرار گرفته است (Senaratna et al., 2000;)، ولی هنوز در مورد غلظت بهینه برای محلولپاشی در شرایط متفاوت رشد گیاه، نتایج روشنی وجود ندارد (Abreu & Munne-Bosch, 2008). همچنین رابطه بالا و مثبت عملکرد بیولوژیک با عملکرد دانه (**802/0r =)، بیانگر تاثیر مستقیم این صفت بر عملکرد دانه بود (جدول 4). نتایج بهدست آمده از این تحقیق با گزارشات (2015) Ny & Rah مطابقت دارد که میتواند به عنوان یک معیار جهت گزینش ژنوتیپهایی با عملکرد بالا در برنامههای اصلاحی استفاده شود.
نتیجهگیری کلی طبق نتایج بهدست آمده در این تحقیق، غلظتهای مختلف اسیدسالیسیلیک در شرایط مختلف دمایی، تأثیر متفاوتی بر گیاه داشت. در واقع در تیمارهای با شدت تنش ملایم در بسیاری از صفات، بین دو میزان کاربرد خارجی SA تفاوت معنیداری مشاهده نشد، ولی با شدت یافتن دمای محیط رشد گیاه، میزان تغییرات در غلظت بالای SA (400 میلیمولار) چشمگیر بود. از سوی دیگر، یکسان بودن ارقام در شرایط شاهد دمایی و محلولپاشی برگی در بیشتر صفات، نشاندهنده پتانسیل یکسان ارقام در شرایط بدون تنش گرما میباشد، درحالیکه با قرار گرفتن در شرایط دمای محیطی بالا، پاسخ ارقام متفاوت بود. بهطورکلی رقم فرامان، با توجه به انطباق با شرایط کشت منطقه مورد مطالعه، از توان تولید بالاتری نسبت به ارقام دیگر برخوردار بود. همچنین در صورت بروز گرمای زودهنگام، محلولپاشی SA بهعلت در دسترس و ارزان بودن، تا حدی محدودیت موجود در بروز حداکثر توان تولیدی گیاه را تعدیل میکند.
شکل 6- تاثیر تنش دمای بالا انتهای فصل، محلولپاشی اسیدسالیسیلیک و ارقام مختلف گلرنگ بر عملکرد بیولوژیک گلرنگ. Figure 6. Effects of late-season heat stress, salicylic acid application and safflower cultivars on biological yield.T0, T1 and T2 indicate control, mild and severe temperature stresses)
سپاسگزاری
بدینوسیله از مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذرکرج به خاطر فراهم آوردن بذر و نیز از دانشگاه شهید چمران اهواز به خاطر حمایتهای مالی این پژوهش سپاسگزاری میشود.
REFERENCES
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
REFERENCES
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,009 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 504 |