تعداد نشریات | 161 |
تعداد شمارهها | 6,532 |
تعداد مقالات | 70,504 |
تعداد مشاهده مقاله | 124,122,819 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 97,231,033 |
بازخوانی سنجه های سرمایۀ فرهنگی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 2، شماره 1، اردیبهشت 1392، صفحه 9-35 اصل مقاله (677.35 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/jisr.2013.36575 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد رضایی* ؛ فاطمه تشویق | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دانشگاه تربیت مدرس | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
موضوع این مقاله بررسی چگونگی کاربرد مفهوم سرمایۀ فرهنگی در تحقیقات است. از این رو، پرسش این است که چگونه مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای داخلی و خارجی سنجید هشده است؟ و چه نسبتی از متغیرهای مختلف با سرمایۀ فرهنگی گزارش شده است؟ در این مقاله با تکیه بر تحقیقات خارجی و داخلی، ابتدا مفهوم سرمایۀ فرهنگی و ابعاد آن در آثار بوردیو بررسی و سپس ابعاد عملیاتی مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای متأخر بررسی و در نهایت کاربرد مفهوم سرمایۀ فرهنگی در جامعۀ ایرانی بررسی شده است. مرور پژوهشهای خارجی نشان داده است که این مفهوم در هر دورهای، با توجه به مقتضای زمانی و مکانی هر جامعه، توسط محققان مورد بازنگری واقع شده است. در حالی که در پژوهشهای داخلی، مفهوم سرمایۀ فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیمبندی بوردیویی به طور یکسان و بدون بازنگری مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع، مرور تحقیقات نشان میدهد که در پژوهشهای خارجی به زمینههای فرهنگی در سنجش سرمایۀ فرهنگی توجه شده است. این در حالی است که در پژوهشهای تجربی داخلی، معرفت فرهنگی و بومی مورد غفلت و بیتوجهی واقع شدهاست. معرفت فرهنگی آن دسته از اطلاعاتی هستند که از هر فردی انتظار میرود از آنها برخوردار باشد و معمولاً از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. افزون براین، پیشنهاد شده تا با توجه به اینکه ما در عصر ارتباطات و تکنولوژی قرار داریم بهتر است برخی فناوریهای دیجیتالی از قبیل شبکههای اجتماعی در سنجش سرمایۀ فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سنجش سرمایۀ فرهنگی؛ تحرک فرهنگی؛ نظریۀ سرمایۀ فرهنگی؛ موفقیت تحصیلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
بازخوانی سنجههای سرمایۀ فرهنگی محمد رضایی[1] فاطمه تشویق[2] تاریخ دریافت: 8/7/92 تاریخ پذیرش: 24/10/92 چکیده موضوع این مقاله بررسی چگونگی کاربرد مفهوم سرمایۀ فرهنگی در تحقیقات است. از این رو، پرسش این است که چگونه مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای داخلی و خارجی سنجید هشده است؟ و چه نسبتی از متغیرهای مختلف با سرمایۀ فرهنگی گزارش شده است؟ در این مقاله با تکیه بر تحقیقات خارجی و داخلی، ابتدا مفهوم سرمایۀ فرهنگی و ابعاد آن در آثار بوردیو بررسی و سپس ابعاد عملیاتی مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای متأخر بررسی و در نهایت کاربرد مفهوم سرمایۀ فرهنگی در جامعۀ ایرانی بررسی شده است. مرور پژوهشهای خارجی نشان داده است که این مفهوم در هر دورهای، با توجه به مقتضای زمانی و مکانی هر جامعه، توسط محققان مورد بازنگری واقع شده است. در حالی که در پژوهشهای داخلی، مفهوم سرمایۀ فرهنگی در قالبی مشابه با تقسیمبندی بوردیویی به طور یکسان و بدون بازنگری مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع، مرور تحقیقات نشان میدهد که در پژوهشهای خارجی به زمینههای فرهنگی در سنجش سرمایۀ فرهنگی توجه شده است. این در حالی است که در پژوهشهای تجربی داخلی، معرفت فرهنگی و بومی مورد غفلت و بیتوجهی واقع شدهاست. معرفت فرهنگی آن دسته از اطلاعاتی هستند که از هر فردی انتظار میرود از آنها برخوردار باشد و معمولاً از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. افزون براین، پیشنهاد شده تا با توجه به اینکه ما در عصر ارتباطات و تکنولوژی قرار داریم بهتر است برخی فناوریهای دیجیتالی از قبیل شبکههای اجتماعی در سنجش سرمایۀ فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. کلمات کلیدی: سنجش سرمایۀ فرهنگی، تحرک فرهنگی، نظریۀ سرمایۀ فرهنگی، موفقیت تحصیلی
مقدمه و طرح مساله سرمایۀ فرهنگی یکی از انواع سرمایهای است که در تحلیل بوردیو[3] (1977) مطرح شده است. به دنبال مطرح شدن مفهوم سرمایۀ فرهنگی در حوزۀ جامعهشناسی، پژوهشهای مختلفی انجام شده است که با عناوین مختلف به بررسی رابطه بین سرمایۀ فرهنگی و دیگر متغیرها مانند موفقیت تحصیلی پرداختهاند. نکتۀ قابل توجه آن است که در پژوهشهای خارجی، قرائتها و تفاسیر زیادی از مفهوم سرمایۀ فرهنگی ارائه شده که به فرهنگهای آن جوامع نزدیک است، اما به رغم کثرت استفاده از مفهومی مانند سرمایۀ فرهنگی در ایران، برآوردی از چگونگی کاربرد این مفهوم در دست نیست. از همین رو، پرسش اساسی ما در این مقاله چنین است که چگونه مفهوم سرمایۀ فرهنگی در تحقیقات گوناگون سنجیده شده است؟ با این پرسش قصد داریم بررسی کنیم که کدام سنجهها و ابعاد بیشتر در سنجش این مفهوم به کار رفته است. دادههای این تحقیق نقشی مهمی در پیگیری نحوۀ کاربرد مفاهیم در جامعهشناسی ایران خواهد داشت. در واقع، دعوی مهمی در این بررسی دیده میشود مبنی بر اینکه به نظر میرسد در استفاده از مفاهیم نوظهور نوعی موضع انفعالی دیده میشود. همین ویژگی سبب شد تا کاربرد این مفاهیم با نوعی تکرار هم همراه شود. چارچوب نظری نظریۀ سرمایۀ فرهنگی تأکید بوردیو بر سرمایۀ فرهنگی به واقع، تأکید بر حوزۀ پرمناقشه و کشمکشآمیز میدانهای گوناگون اجتماع است. براساس هستیشناسی مورد نظر بوردیو، بعضی از مردم سهم بیشتری از منابع با ارزش جامعه دارند و در نتیجه دیگران از سهم کمتری برخوردار خواهند بود. چنین باوری هر چند ادامۀ درک مارکسی از واقعیت اجتماعی است اما، به خلاف مارکس سرمایه را در حصار تنگ میدان اقتصادی نمیبیند. از همین رو، سرمایۀ فرهنگی برای توضیح و تبیین کشمکشهای میدانهای فرهنگی طرح میشود. مدرسه یکی از مهمترین فضاهایی است که توزیع سرمایۀ فرهنگی از رهگذر آن صورت میگیرد. در واقع، نظریه پردازان سرمایۀ فرهنگی (برنشتاین، 1982؛ بوردیو و پاسرون، 1977) استدلال میکنند که فرمها و شیوههای آموزشی در جوامع سرمایهداری مبتنی بر روابط اقتصادی در حوزۀ تولید است، در نتیجه، دانش مدرسه هیچگاه معصوم و بیطرف نیست بلکه با ایدئولوژی مسلط گروههای قدرتمند در ارتباط است (گائو،[4] 2003: 8-7). در واقع، بوردیو (1977) با طرح سرمایۀ فرهنگی و میانجیگری نهادی مانند مدرسه نقشهای به دست میدهد تا نحوۀ تمایزات فرهنگی و اجتماعی از یک سو و چگونگی ماندگاری آن در جوامع توضیح داده شود. گویا قراردادی نانوشته اما به شدت نهادینه شده در جوامع عمل میکند؛ سازوکارهای توزیع سرمایۀ فرهنگی تضمین این قرارداد و شرط پایداری نظام موجود تلقی میشود. چارچوب نظری سرمایۀ فرهنگی بوردیو در مطالعات آموزش و پرورش، زبان، علم و هنر استفاده شده است، بسیاری از پژوهشهای جامعهشناختی بر این قضیه متمرکز است که چگونه و چرا پایگاه اجتماعی بر موفقیت تحصیلی و سطح شغلی تأثیر میگذارد که دست آخر بازتولید اجتماعی را رقم میزند. طبق تعریف، سرمایۀ فرهنگی شایستگی در فهم و کاربست کدهای فرهنگی مسلط جامعه است و اَعمال و داراییهایی را شامل میشود که از طریق آن پیشزمینۀ اجتماعی نابرابری برای دسترسی به مدارک تحصیلی متفاوت تدارک میبیند که خود منجر به نابرابری اجتماعی و اقتصادی در جامعه میشود. سرمایۀ فرهنگی در پیوندی محکم با موقعیت طبقاتی است و سازوکاری است که از طریق آن فرایند بازتولید اجتماعی حفظ و مشروعیت مییابد (بوردیو، 1977؛ بوردیو و پاسرون، 1977). باید به یاد داشته باشیم که بوردیو برداشتی از طبقه ارائه میدهد که فراتر از مفهوم طبقه در نزد مارکس است. او بر خلاف مارکس، که طبقه را نظامی از حقوقمادی میداند، برداشت نسبتاً پیچیدهای را از طبقه ارائه میدهد. او سه نوع سرمایه را معرفی میکند که میتواند موفقیت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد. نخست، سرمایۀ اجتماعی که مجموع منابع بالفعل وبالقوهای است که کنشگران از طریق عضویت در شبکههای[5] اجتماعی و سازمانها به دست میآورند (جاگرو هولم[6]، 2007؛ نوغانی، 1381 : 51). دوم، سرمایۀ فرهنگی که تنها شامل انباشت دانش و معرفت[7] نمیشود بلکه شامل ذائقههای والدین، ترجیحات، اطلاعات عمومی[8] در مورد نظام آموزشی است. محیط خانه به مثابه یک «آزمایشگاه یادگیری»[9] عمل میکند که در آن ترجیحات تحصیلی کودکان، معرفتشان از کدهای اصلی نظام آموزشی و مهارتهای شناختی آنها افزایش مییابد، به همین دلیل میتوان گفت که این نوع از سرمایه بر موفقیت تحصیلی دانشآموزان اثرگذار است (جاگر و هولم، 2007). سوم، سرمایۀ اقتصادی نتایج تحصیلی دانشآموزان را با سرمایهگذاری مستقیم (مانند پرداخت شهریه، ثبت نام در مؤسسات معتبر آموزشی) و یا سرمایهگذاری غیر مستقیم (کمک مالی به کودکان) تحت تأثیر قرار میدهد (بوردیو، 1986 به نقل از جاگر وهلم، 2007). ویژگی بارز نظریۀ سرمایۀ فرهنگی بوردیو تحلیل ساز و کار موفقیتهای تحصیلی با عنایت به میزان برخورداری گروهها و طبقات اجتماعی از این سرمایه است. دانشآموزانی که سرمایۀ فرهنگی بیشتری دارند – دانشآموزان خانوادههایی که مهارتها و برتریهای فرهنگی مسلط را در اختیار دارند- بهتر میتوانند قواعد بازی را رمزگشایی کنند و بهتر میتوانند مهارتها و برتریهای فرهنگی را که در مدارس پاداش میگیرند در خود پرورش دهند، بنابراین، بهتر میتوانند به سطوح بالای تحصیلی برسند. بر این اساس، می توان گفت که طبقات مسلط نسبت به سایر طبقات سهم بیشتری از سرمایۀ فرهنگی میبرند و لذا بیشتر قادرند این نوع سرمایه را در فرزندانشان به ودیعه بگذارند. با افزایش سرمایۀ فرهنگی در نزد طبقات متوسط، عملکرد تحصیلی فرزندان افزایش مییابد. به دلیل ارتباط متقابل نظام آموزشی و بازتولید فرهنگی میتوان نتیجه گرفت که نظام آموزشی تمام ساختارها، ترجیحاً ساختار توزیع سرمایه فرهنگی، را در بین طبقات بازتولید میکند (آفشانبرگ و ماس،[10] 1997). بوردیو معتقد است کودکان متعلق به زمینههای اجتماعی- اقتصادی بالا، در منزل غالباً در معرض فعالیت های فرهنگی بلند مرتبه قرار می گیرند و آنهایی که سرمایه فرهنگی را در منزل کسب میکنند احتمالاً در مدرسه موفقترند و در نتیجه شانس بیشتری برای رسیدن به سطوح بالای آموزشی در مقایسه با دیگران دارند. کودکانی که سرمایۀ فرهنگی بیشتری دارند برای گذراندن مواد درسی آمادهترند و ذوق بیشتری برای یادگیری مفاهیم ذهنی و انتزاعی دارند و در مقایسه با کودکانی که سرمایۀ فرهنگی کمتری دارند بیشتر مورد توجه معلمان قرار میگیرند (کلمجین و کرایکمپ[11]، 1996: 3). بوردیو در «اشکال سرمایۀ فرهنگی» (1997: 58-46) سه نوع سرمایۀ فرهنگی را شناسایی میکند. اولین نوع آن سرمایۀ فرهنگی تنیده شده[12] است، این مفهوم اشاره به سرمایۀ فرهنگی به شکل تمایلات دیرپای[13] فکری و ذهنی دارد. در این نوع سرمایۀ فرهنگی فرد میتواند با تلقین و شبیهسازی به سلایق[14] و حالتهای خاصی[15] دست یابد؛ در واقع میتوان گفت مفهوم سرمایۀ فرهنگی رابطۀ نزدیکی با تربیت[16] دارد، این فرایند طولانی تجسد مستلزم تلاش فرد است. بنابراین، سرمایۀ فرهنگی متجسد و تنیده شده، به میزان خیلی زیادی، با جسم فرد به انضمام مغز او رابطه دارد. بر اساس نظر بوردیو سرمایه فرهنگی تنیده شده توانایی بیرونی است که به بخش جداییناپذیر فرد تبدیل میشود. بنابراین، امکانپذیر نیست که این سرمایه فوراً ( برخلاف پول، حقوق مالکیت و اصالت خانوادگی) با ارث، هدیه یا مبادله انتقال پیدا کند. بنابراین سرمایۀ فرهنگی تنیده شده در فرایند مادامالعمر جامعهپذیری جمع میشود و به صورت ناخودآگاه در بخش وسیعی اتفاق میافتد. توانایی دستیابی به کالاهای فرهنگی به این سرمایۀ فرهنگی که در خانواده به دست میآید وابسته است. انتقال سرمایۀ فرهنگی تنیده شده نسبت به دیگر اشکال سرمایه پنهانیتر است، بنابراین، نقش این نوع سرمایۀ فرهنگی در بازتولید نابرابری اجتماعی کمتر مشهود است. دومین نوع، سرمایۀ فرهنگی عینی[17] است، همان طور که از نام آن مشخص است سرمایۀ فرهنگی عینی هم به کالاهای فرهنگی و رسانهای دلالت میکند که در واقع بخشی از مایملک و دارایی و هم به توانایی عینیتیافته و نمودیافتۀ فردی مانند آثار هنری، نوشتن و مانند آنها اشاره دارد. نوع سوم سرمایه شامل سرمایۀ فرهنگی نهادینه شده[18] است که دلالت به مدارک آموزشی دارد. شایستگیهای آکادمیک برای دارندگانشان سودهای اقتصادی و نمادینی مانند درآمد بالا، اعتبار شغلی بالا به همراه دارد؛ افراد سرمایۀ فرهنگی خودشان را به سرمایۀ اقتصادی ونمادین تبدیل میکنند. از نظر بوردیو کودکانی از خانوادههایی با پایگاه اجتماعی اقتصادی بالا، در هنگام ورود به مدرسه از سرمایۀ فرهنگیعینی و تنیده شدۀ بیشتری نسبت به کودکانی با پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین برخودار هستند. از همه مهمتر آنکه نه تنها تفاوتهای اولیه در سرمایۀ فرهنگی از بین نمیۀرود بلکه توسط سیستم آموزشی تقویت میشود که به نوع خاصی از تمایلات فرهنگی ارجحیت میدهد. دانشآموزانی با سرمایۀ فرهنگی بیشتر نسبت به دانشآموزانی با سرمایۀ فرهنگی کمتر، عملکرد بهتری دارند (گائو، 2003: 9). با طرح نظریۀ سرمایۀ فرهنگی بوردیو از جمله کسانی بود که این مفهوم را در آثار خود به کار برد. او از سال 1970 تحلیلهای خود را از زمینههای خاص تحصیلی، به خصوص در کتاب تمایز (1390)، توسعه داد و باور داشت که سرمایۀ فرهنگی بر ویژگی سبکهای زندگی گروههای متفاوت، ذائقهها، شایستگیهای فرهنگی،[19] مشارکت فرهنگی و همچنین گرایش به فرهنگ سیاسی و اخلاقیات دلالت میکند. در نتیجه، این کتاب نشان داد که سرمایۀ فرهنگی و اقتصادی به گونهای عمل میکند تا الگوهای تفاوت اجتماعی پیچیده را ایجاد کند که با فرایند قشربندی اجتماعی و نابرابری در ارتباط است. توجه به این نکته ضروری است که میتوان کتاب تمایز را به عنوان تشریح طولانی از شاخصهای کلیدی سرمایۀ فرهنگی قرائت کرد. این کتاب شامل تعریف رسمی از این مفهوم نیست. مشکل آن است که بوردیو و همکارانش مفهوم سرمایۀ فرهنگی را، متناوباً، با «فرهنگ مشروع[20]» به کار میبرند، همین باعث میشود که لزوماً مفهوم سرمایۀ فرهنگی با فرهنگ والا و ممتاز مرتبط باشد که با موسیقی کلاسیک و مجموعه کتابهای ادبی نشان داده میشود (پرییور[21] و سَویج،[22] 2011: 568).در جدول شمارۀ 1 شاخصهای ارائه شده توسط بوردیو برای سنجش مفهوم سرمایۀ فرهنگی ارائه شده است. در این جدول با توجه به سه بعدی که بوردیو برای سرمایۀ فرهنگی قائل است به بررسی و طبقهبندی مفاهیم به کار برده شده توسط او در آثارش پرداختهایم.
جدول شمارۀ 1: شاخصهای مفهوم سرمایۀ فرهنگی از نظر بوردیو
به رغم مفهومسازی خود بوردیو از سرمایۀ فرهنگی گاه گفته میشود که مفهوم سرمایۀ فرهنگی به روشنی تعریف نشده است تا آنجا که سولیوان مفهومسازی بوردیو را ناقص و نابسنده توصیف میکند (سولیوان، 2001؛ سولیوان، 2002). همین نکته سبب شده که محققان سرمایۀ فرهنگی را به گونههای مختلفی عملیاتی کنند و همین امر نتایج متفاوتی در پی داشته است. پس از بوردیو، دیمجیو[23] (1982) نخستین کسی بود که سرمایۀ فرهنگی را در قالب مدل«تحرکفرهنگی»[24] مطرح کرد. بر اساس این مدل، سرمایۀ فرهنگی نقش مهمی در شکل دادن به نابرابریهای اجتماعی ایفا میکند، اما این نابرابریها بیش از آنکه ناشی از ارتقاء موقعیتهای ممتاز انتسابی افراد باشد ناشی از توسعۀ فرصتهای بیشتر برای طبقات پایین است. تفاوت اساسی میان دو مدل باز تولید اجتماعی و تحرکفرهنگی «ثبات پایگاه اجتماعی»[25] است. در واقع، بوردیو در نظریۀ خود، پایگاه اجتماعی را دارای ابعاد گوناگون میداند که با یکدیگر سازگاری و هماهنگی زیادی دارند. اعضای طبقات بالاتر بخشی از دارایی اقتصادی خود را به سرمایۀ فرهنگی تبدیل میکنند و فرزندان آن را به ارث میبرند. همچنین، افرادی که در طبقات پایین هستند و تحصیلات پایینی دارند سرمایۀ اقتصادی کافی در اختیار ندارند تا آن را به سرمایۀ فرهنگی تبدیل کنند. بنابراین، فرزندان از حیث داراییهای فرهنگی فقیر باقی میمانند. در مقابل این رویکرد، دیمجیو از «گروههای پایگاهی پراکنده»[26] سخن میگوید. او و همفکرانش مستقیماً با ثبات پایگاهی مخالفت میکنند و بر این باورند که سرمایۀ فرهنگی به وسیلۀ پایگاه اجتماعی تعیین نمیشود. آنها نظریۀ خود را به شکل ساده بر پایۀ وجود «پایگاههای ناسازگار»[27] بنا میکنند. گرچه همبستگی بالای بین برتریها و مزایا از یک سو و شرایط نامساعد از سوی دیگر را در جوامع مدرن انکار نمیکنند، اما معتقدند که این همبستگی کاملنیست و برتری در یک بعد لزوماً به برتری در ابعاد دیگر منجر نمیشود (بلاسکو[28]، 2003). نقطۀ شروع دیمجیو، تأثیر پیشزمینۀ خانوادگی بر پیشرفت تحصیلی است، بهترین وسیله برای سنجش این تأثیر مفهوم سرمایۀ فرهنگی است. او مفهوم سرمایۀ فرهنگی را بر حسب مفهوم وبری فرهنگهای طبقه/ منزلت نخبه تفسیر میکند. بنابراین، سرمایۀ فرهنگی در تعریف، متصل به آداب فرهنگی با حیثیت در تفسیر دیمجیو است. همین تلقی الگوی محققانی شده است که در حوزۀ سرمایۀ فرهنگی پژوهش کردند که لاروا و وینینگر[29] از آن به «تفسیر مسلط» یاد کردهاند (2003: 576). در قسمتهای بعدی، تعریف عملیاتی مفهوم سرمایۀ فرهنگی که توسط دیمجیو و دیگر معاصران مطرح شده است مورد بررسی قرار میگیرد.
روش تحقیق در این پژوهش به منظور بررسی چگونگی سنجش مفهوم سرمایه فرهنگی ، به جمعآوری و طبقهبندی شاخصهای ساخته شده برای سنجش مفهوم سرمایۀ فرهنگی، در پژوهشهای داخلی و خارجی، با تکیه بر تحقیقات متمرکز بر سنجش رابطۀ میان سرمایۀ فرهنگی و متغیر موفقیت تحصیلی پرداختیم، تا با ارزیابی و بررسی پژوهشهای انجام شده توصیفی جامع از نحوۀ استفاده و کاربست این مفهوم به دست آید. چنانچه گفته شد، این مفهوم در حوزههای مختلف تحقیقات تجربی استفاده شده است. در این مقاله، دادههایی از رسالههای دکتری و طرحهای ملی انجام شده در مؤسسات و مراکز تحقیقاتی و مقالهها و کتابهای خارجی مرتبط با موضوع پژوهش برای بررسی و آزمون مفهوم سرمایۀ فرهنگی استفاده شده است. مفهوم سازی سرمایۀ فرهنگی در آثار متأخرین مفهوم سازی سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای خارجی: مطالعات تجربی انجام شده در حوزۀ جامعهشناسی، از تعاریف گوناگونی برای این مفهوم استفاده کرده که بعضی از آنها مشابه تعریف بوردیو و برخی متفاوت هستند. برای نمونه دیمجیو(1982) سرمایۀ فرهنگی را ابزاری برای تخصیص ثروت نمادینِ دارای تعیین اجتماعی و ارزشی که سزاوار جستجو و تصرف است، میداند؛ رابینز و گارنیر[30](1985) نیز سرمایۀ فرهنگی را قابلیتهای فرهنگی و زبانشناختی میداند؛ ام سی دونوق[31](1997) نیز آن را کالای نمادیِ شناختِ ارزشهای نخبگان میداند که در مدرسه تدریس نمیشود. همۀ این موارد نشان میدهد که سرمایۀ فرهنگی حوزۀ پر مناقشهای است. همچنین توافقی عام بر سر شاخصها در پژوهشهای تجربی وجود ندارد و کمتر پژوهشی به طور مستقل اقدام به ساخت مقیاس جامع جهت سنجش و پیمایش این مفهوم کرده است، اما اغلب این پژوهشها از ترکیب دادههای خاص، و احیاناً متفاوت، مطالعۀ گستردۀ مربوط به جامعۀ آماری مقیاسهای متفاوت را برای سنجش سرمایۀ فرهنگی ایجاد کردهاند. مفهوم سرمایۀ فرهنگی با توجه به دانش آموزان، فعالیتهای فرهنگیشان، مهارتها، گرایشها، دانش، آگاهیشان در ارتباط با تجارب آموزشی یا با توجه به تحصیلات والدین، فعالیتهای فرهنگی و مهارتها و توانایی والدین در فرایند تحصیلی فرزندانشان ارزیابی شده است. معمولاً این پرسش مطرح است که چرا مفهوم سرمایۀ فرهنگی تا این حد گسترده عملیاتی و تعریف شده است؟ پاسخ این است که بوردیو تعریف خیلی گستردهای از این مفهوم ارائه کرده که به راحتی قابل اندازهگیری و سنجش نیست (ورییونید، 2007: 870).در زیر مطالعات تجربیای که با رویکرد کمی به بررسی مفهوم سرمایۀ فرهنگی پرداخته مورد بررسی قرار گرفته است.
جدول شماره 2: مفهوم سرمایه فرهنگی با رویکرد کمی در پژوهش های خارجی
در مطالعات کیفی لریو (1989)، ری[60] (1998)، کارتر[61] (2003) و بلکدج[62] (2003) از مفهوم سرمایۀ فرهنگی نیز استفاده شده است. لریو (1989) به آزمون ارزش استفاده از سرمایۀ فرهنگی در فهم تفاوتهای اجتماعی در روابط خانه-مدرسه و تأثیر آن بر تجربههای دانشآموزان در مدرسه میپردازد. او بحث میکند که فاکتورهای فرهنگی مربوط به طبقات به اطاعت و پیروی والدین از درخواستهای معلمان برای مشارکت آنان در تحصیل شکل میدهد. والدین خانوادههای مدیران مرفه نسبت به طبقات کارگر، بیشتر درگیر فرایند تحصیل فرزندانشان میشوند (به نقل از ورییونید: 2007). ری(1998) برای سنجش سرمایۀ فرهنگی از شاخصهای اعتماد والدین به قبول نقش مشاور تحصیلی، دانشتحصیلی و شناخت کارایی دستیابی به معلمان جهت پاسخگویی به شکایتهای آنها، توانایی جبران کسری بودجه تحصیل فرزندان استفاده کرده است. کارتر (2003) در مقالهای با عنوان «سرمایه فرهنگی سیاهان، جایگاه پایگاهی و تضادهای تحصیل برای جوانان آفریقایی- آمریکایی کم درآمد» سرمایۀ فرهنگی را بر اساس گزارش دانشآموزان در مورد زبان کاربردی آنها، به خصوص لهجه یا زبان مورد استفاده، سبکهای پوشش (مرتب بودن)، ساکت یا پر حرف بودن در کلاس، شیوههای تعامل دانشآموزان با معلم، استدلال دربارۀ اینکه سبکهای غیرمسلطی وجود دارد که باعث ایجاد پایگاه و پول در اجتماع میشود که در مدرسه دارای ارزش نیست، استفاده کردند. بلکدج (2001) نیز در کار خود با عنوان «نوع نادرست سرمایه: زنان بنگلادشی و تحصیل فرزندان آنان در بیرمنگام» برای سنجش سرمایۀ فرهنگی بر اساس ساختارهای زبانی از قبیل تکلم یا عدم تکلم به زبان انگلیسی در خانه، میزان احساس نزدیک شدن و برقراری ارتباط با معلم، خواندن و نوشتن مطالب به زبان انگلیسی، خواندن کتابهای داستان به هنگام خواب، استفاده کرد( به نقل از لریو و واینمبرگ[63]، 2003). با توجه به پژوهشهای کمی و کیفی صورت گرفته میتوان دستهبندی پنجگانهای را به صورت زیر در حوزۀ مفهومسازی سرمایۀ فرهنگی ارائه داد: الف) از میان پژوهشهای صورت گرفته گروهی سرمایۀ فرهنگی را با فرهنگ و هنرهای زیبا مرتبط دانستهاند و سرمایۀ فرهنگی را به صورت مشارکت فرهنگی در هنرهای زیبا مفهومسازی کردهاند (اس.کیم و اچ کیم، 2009؛ آفشانبرگ و ماس، 1997؛ ایوانز و همکاران، 2010؛ بنت و همکاران، 2012؛ ترامونت و ویلیمس، 2010؛ جاگر، 2009؛ جاگر، 2011؛ جاگر و هولم، 2007؛جورج، 2004؛ چیدل، 2008؛ دامیس، 2002؛ دامیس، 2006؛ دیمجیو، 1982؛ رابینز و گارنر، 1985؛ راسینگو و دارنل، 1999؛ زیمدراس و همکاران، 2009؛ سولیوان، 2001، 2002، 2003؛ کاستیلز و رابینسون، 1990؛ کلمجین و کرایکمپ، 1990؛ گدیز، 2013؛ گراف، دی گراف و کرایکمپ، 2000؛ موهار و دیمجیو، 1985؛ وندیدیورفررستوهوفستد، 2007؛ یاماتو وبرینتون، 2010). ب) دستۀ دوم مطالعات سرمایۀ فرهنگی را به عنوان منابع شناختی یا آکادمیک عملیاتی میکنند و به تحلیل و بررسی عادات مطالعاتی والدین یا ترجیحات ادبی دانشآموزان و تأثیر آن بر موفقیت تحصیلی میپردازند (ایوانز و همکاران، 2010؛ بارون، 2007؛ جاگر وهولم، 2007؛ جورج، 2004؛ زیمدراس و همکارن، 2009؛ سولیوان، 2001، 2002، 2003؛ وندی دی فورستد و همکارن، 2007؛ وو، 2008؛ یاماتو و برینتون، 2010). ج)دستۀ سوم مطالعات نیز سرمایۀ فرهنگی را به عنوان منابع آموزشی موجود در خانه عملیاتی کردهاند و به بررسی تأثیر این منابع در عملکرد تحصیلی دانشآموزان پرداختهاند (ایتل و ایتل، 2002؛ ترامونت و ویلیمس، 2010؛ جاگر، 2009؛ جاگر، 2011؛ راسینگو و دارنل، 1999؛ زیمدراس و همکاران، 2009؛ سولیوان، 2001، 2002، 2003؛ وو، 2008). د)دستۀ چهارم پژوهشها به بررسی این نکته میپردازند که والدین با فرزندانشان چه طور از سرمایۀ فرهنگی در واکنش و تعامل با معلمین و دیگر اعضای مدرسه استفاده میکنند تا به موقعیت تحصیلی ممتاز دست یابند (جاگر، 2009، 2011؛ سوکلی و بون، 2006؛ فارکاس و همکاران، 1990؛ لریو وهوارت، 1999). و دستۀ پنجم به بررسی چگونگی انتقال سرمایۀ فرهنگی از والدین به فرزندان میپردازند. این دست پژوهشها به دنبال آن هستند که چگونه والدین با استفاده از تعامل اجتماعی و انواع ارتباطات سرمایۀ فرهنگی را به فرزندان خود انتقال میدهند (بارون، 2007؛ ترامونت و ویلیمس، 2010؛ چونگ و اندرسن[64]، 2003 به نقل از جاگر، 2009). بیشتر پژوهشهای انجام شده اگرچه تحت تأثیر تفسیر مسلط از سرمایۀ فرهنگی هستند، اما رویکردهای این پژوهشها متفاوت است. به عبارت دیگر در حالی که اکثر پژوهشها به این سؤال میپردازند که آیا سرمایۀ فرهنگی بر پیشرفت تحصیلی تأثیر دارد یا خیر، برخی دیگر بر چرایی و چگونگی فرایند تأثیرگذاری سرمایۀ فرهنگی بر نمرات تحصیلی تمرکز دارند (حسنپور، 1389: 73). پاسخ اول بر پیش داوری معلمان نسبت به دانشآموزان اشاره میکند که از خود ویژگی فرهیخته نشان میدهند به این صورت که دیمجیو (1982) معتقد است معلمان نسبت به دانشآموزانی که از خود ویژگی فرهیخته نشان میدهند، نمرات بالاتری میدهند. زیرا تصور میکنند اینها با استعدادتر از دانشآموزانی هستند که در فرهنگ نخبگان شریک نیستند. فارکاس و همکارانش با فاصله گرفتن از مفهوم فرهنگ طبقۀ نخبه، سرمایۀ فرهنگی را این گونه مفهوم پردازی میکنند: «معیارهای آکادمیک غیر رسمی که از طریق آن معلمان مهارتها، عادتوارهها و سبکهای بیشتری را به دانشآموزان منتقل میکنند». به این طریق معلمان نقش دروازهبانانی را ایفا میکنند که فرصت ارتقا افراد به موقعیتهای اجتماعی بالاتر را ایفا میکنند یا آنها را از این فرصت محروم میگردانند. در سطح کلان ترجیحات و رفتار دوازهبانان است که ساختار پاداش را تعریف میکنند و در سطح خرد نیز افراد با استراتژیهای کنش متناسب با منابع فرهنگی که در اختیار دارند به این ساختار پاداشی پاسخ میدهند. در واقع، این دروازه انان هستند که مجموعهای از این ویژگیها را به رسمیت شناخته و پاداش میدهند. این ویژگیها شامل عادت وارهها، مهارتها و سبکهای زندگی است و همچنین مجموعهای از نگرشها، ترجیحات، کالاها و رفتارها را در برمیگیرد (فارکاس و همکاران، 1990). به نظر سولیوان این رویکرد با ایالت متحده امریکا همخوانی دارد، زیرا نمرۀ معلم عامل تعیین کنندۀ نهایی است، اما در کشورهایی مانند انگلستان که نتایج از طریق آزمون ورودی مشخص میشود کمتر مصداق دارد. از سوی دیگر، فرهنگ مسلط نفوذ مؤثر در برنامۀ آموزشی داشته باشد، این قضیه شاید برای جامعۀ فرانسه درست باشد اما در مدارس کشورهایی مانند هلند، ایالت متحده آمریکا و بریتانیا، تأکید کمی بر فرهنگی مسلط میشود (سولیوان:2001 به نقل از حسن پور، 1389: 74). کارهای پژوهشی دی گراف (1986)، دیمجیو و موهار (1985)، دی گراف و همکاران (2000)، وارنر (2004)، وو (2008) میر جاگر و همکاران (2007)، ترامونت وهمکاران (2010) در پاسخ به این سؤالات به بررسی تأثیر سرمایۀ فرهنگی و مشارکت فرهنگی بر موفقیت تحصیلی پرداخته است، البته نتایج پژوهشی بارون (2006) نشان میدهد که قدرت تئوری سرمایه فرهنگی محدود است و به شاخصهایی از قبیل منابع اقتصادی و آرزوهای شغلی[65] نیز باید پرداخت که با تأثیر بر جایگاه اجتماعی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان اثرگذار هستند. از سوی دیگر، کاستیلز و همکاران (1990) معتقدند سرمایۀ فرهنگی نقش واسطهای و میانجی در روابط موفقیت تحصیلی با پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده دارند. دادههای سولیوان (2001) مطالعه را به جای مشارکت فرهنگی مهم نشان دادند. او معتقد است که طبقۀ اجتماعی تأثیر مستقیمی بر موفقیت تحصیلی دارد. با کنترل متغیرهای سرمایۀ فرهنگی میتوان گفت طبقۀ اجتماعی والدین تأثیر قوی و معناداری بر روی موفقیت تحصیلی دارد و سرمایۀ فرهنگی مکانیزیمی است که از طریق خانوادههایی با پایگاه اجتماعی اقتصادی بالا، پیشرفت تحصیلی فرزندانشان را تضمین کرده است. دامیس[66] همزمان نقش عادت وارهها و متغییر جنسیت را بر عمل و تأثیر سرمایۀ فرهنگی در موفقیت تحصیلی مورد توجه قرار میدهد. از نظر او هر چند جنسیت یکی از عوامل اصلی قشربندی اجتماعی است اما مطالعات جامعهشناسی آموزش و پروش تمایل به نادیده گرفتن زنان دارد و حتی بوردیو نیز به این جهت که نقش جنسیت را به یک متغیر فرعی مؤثر در طبقۀ اجتماعی تقلیل میدهد انتقاد میکند. دریافت با کنترل و بدون کنترل مفهوم بوردیو از عادت واره سرمایۀ فرهنگی تأثیر مثبت و معناداری بر رتبۀ دختران دانشآموز دارد. در مورد پسران نتایج ضعیفتری مشاهده شده است. از طرفی دیگر عادتواره تأثیر قوی بر هر دو جنس دارد. در نهایت، نویسنده نتیجهگیری میکند که کلیشههای جنسیتی نقش مهمی در مشارکت فرهنگی پایین دختران نسبت به پسران دارد و دانشآموزان دختر بیشتر تلاش میکنند سرمایۀ فرهنگی خود را در جهت موفقیت تحصیلی به کار برند (دامیس، 2002 :45). مفهومسازی سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای داخلی در این بخش به بررسی مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای کمی و کیفی انجام شده در پژوهشهای تجربی داخلی پرداخته شده است. بیشتر پژوهشها در داخل به بررسی رابطۀ مفهوم سرمایۀ فرهنگی با انواع متغیرهای مستقل اعم از موفقیت تحصیلی، هویت و... با استفاده از روش کمی انجام شده است و پژوهشهای انگشت شمار به صورت کیفی تأثیر مفهوم سرمایۀ فرهنگی را مورد بررسی قرار دادهاند. در جدول 3 به ترتیب ابتدا پژوهشهای کمی انجام شده و سپس پژوهش کیفی انجام شده در این حوزه ارائه شده است. براساس جستجوهای انجام شده میتوان گفت ادبیات سرمایۀ فرهنگی و به طور کلی مفاهیم بوردیویی به زبان فارسی اندک است. آزاده (1378) در پژوهشی با عنوان «ناسازگاری پایگاهی» نخستین کسی بود که در ایران، مفهوم سرمایۀ فرهنگی را به کار برده است. در پژوهشهای داخلی به منظور بررسی تأثیر سرمایۀ فرهنگی بر متغیر وابسته اعم از موفقیت تحصیلی، از روش کمی استفاده شده و کمتر پژوهشی را میتوان یافت که از روش کیفی برای بررسی این رابطه استفاده شده باشد.
جدول شماره 3: مفهوم سرمایه فرهنگی در پژوهشهای متأخر داخلی
محسن نوغانی (1381) نشان داد که در پرتو حضور سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ فرهنگی سهم مثبت و معناداری بر احتمال قبولی و نمرۀ کسب شدۀ داوطلبان دارد. همچنین سرمایۀ اجتماعی سهم معناداری در پیشبینی احتمال قبولی یا عدم قبولی دانشآموزان ندارد. طرح تحقیقی نوربخش (1387) نشان میدهد سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ اقتصادی خانواده سهم مثبت و معناداری در به دست آوردن رتبههای خوب و رشتههای ممتاز کسب شده از سوی دانشجویان داشته است. براساس نتایج میتوان گفت سرمایۀ فرهنگی، هریک سهم مثبت و معناداری در به دست آوردن رتبههای خوب و ورود به دانشگاه دارند. همچنین براساس مدل رگرسیونی میتوان گفت سرمایۀ اقتصادی خانواده بیش از هر متغیر دیگری برکسب رتبۀ بالا و کسب معدل دیپلم بالا تأثیرگذار است. پژوهش نوربخش تأکید بسیاری بر سرمایۀ اقتصادی میکند و آن را متغیری تعیینکننده بر موفقیت تحصیلی میداند. میتوان گفت پژوهشهای انجام شده به نوعی بین سرمایۀ اقتصادی و فرهنگی در حال نوسان هستند و دقیقاً توافق نظری وجود ندارد و بر این قضیه تأکید دارند که فاکتورهای فرهنگی نقش مهمی در بازتولید نابرابری دارد. پژوهش منادی (1386) تنها پژوهشی است که با روش کیفی در این حوزه انجام شده است. او در پژوهش خود با عنوان «سرمایۀ فرهنگی و فضای فرهنگی خانوادهها» با روش کیفی به بررسی و شناخت فرهنگ درون خانوادهها در گذر از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنان و تأثیر شکل این پا بر چگونگی شکلگیری فضاهای فرهنگی درون خانهها پرداخته است. او بر اساس مصاحبههای انجام شده از سرمایۀ فرهنگی سه نوع دستهبندی ارائه میدهد: الف) سرمایۀ فرهنگی مدرن، به این معنا که فرد دارای تحصیلات دانشگاهی، مطالعات ادبی، تاریخ اجتماعی باشد و فعالیتهای هنری مانند موسیقی، نقاشی و سفالگری و ورزشهایی مانند بسکت و کوهنوردی انجام میدهد. ب) سرمایۀ فرهنگی سنتی غالباً تحصیلات کم همراه با تحصیلات حوزوی، نبود مطالعات یا در صورت وجود فقط مطالعات دینی، نداشتن فعالیتهای هنری یا در صورت وجود فعالیتهایی مانند گلسازی، خیاطی، نجاری، نرفتن یا کم رفتن به سینما و انجام ورزشهایی مانند فوتبال، بوکس، کشتی باستانی است و ج) سرمایۀ فرهنگی ترکیبی، مجموعهای از فعالیتهای ذکر شده در سرمایۀ فرهنگی مدرن و سنتی است.
بحث و نتیجهگیری با بررسی پژوهشهای خارجی انجام شده میتوان شاهد تحولاتی در بررسی مفهوم سرمایۀ فرهنگی بود. دستهای از پژوهشهای صورت گرفته مفهوم سرمایۀ فرهنگی را در قالبی مشابه با بوردیو به کار برده و عملیاتی سازی کردهاند و با روش کمی آن را سنجیدهاند و این دسته از پژوهشها صرفاً به دنبال اثبات یا رد نظریه بوردیو و تعمیم آن هستند و به نظریه چیزی اضافه نمیکنند. دستۀ دوم از پژوهشها نیز به دنبال آن هستند که بدون ارائه نظریۀ جایگزین به دنبال بسط و توسعه مفهوم سرمایۀ فرهنگی هستند و مفهوم سرمایۀ فرهنگی را در حوزهای خارج از آموزش و پرورش به کار میبرند. به طور مثال، دامیس(2002) تمرکز بیشتری بر متغیر جنسیت و تأثیر آن بر توانایی سرمایۀ فرهنگی در افزایش موفقیت تحصیلی داشته است. او نشان میدهد که چگونه جنسیت در تعامل با طبقۀ اجتماعی منافع متفاوتی از سرمایۀ فرهنگی را موجب میشود. اگرچه بوردیو خواص جنسیتی را جزء خواص تفکیک طبقاتی میداند، اما با این حال بوردیو به طور مشخص در نظریۀ بازتولید در نظام آموزشی نقش جنسیت را به طور مجزا مورد تأکید قرار نداده است. به این ترتیب، تأکید دامیس بر متغیر جنسیت در توضیح نحوۀ عملکرد سرمایۀ فرهنگی در پژوهشها تازه است (حسن پور، 1389: 60). پایینو و رنزولی (2012) مهارتهای کامپیوتری را به عنوان بعد دیجیتال سرمایۀ فرهنگی در نظر گرفتهاند. در این پژوهش سرمایۀ فرهنگی از طریق پیوند با بحثهای تکنولوژیکی، تجدید نظر و به روز شده است. در واقع رفتن به اُپرا، کنسرت و... به تنهایی نمیتواند پاسخگوی سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان باشند، بلکه مهارتهای افراد در مدرسه با بهرهگیری آنها از تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی کامل میشود، بنابراین در سنجش مفهوم سرمایۀ فرهنگی دانشآموزان باید میزان استفادۀ دانشآموزان از کامپیوتر در ایام فراغت و برای انجام کارهای کلاسی، میزان آشنایی با کاربردهای برنامههای کامپیوتری (ارسال ایمیل به دیگران و..)، میزان تمایل دانشآموزان به کامپیوتر مورد توجه و سنجش قرار گیرد. مطالعۀ مایک ساویج [67] و همکارانش (2005) با عنوان «سرمایۀ فرهنگی در انگلستان» سه محور اساسی سرمایۀ فرهنگی را معرفی کردند. محور اول بر پایۀ تقسیمبندی طبقۀ اجتماعی و تحصیلات، محور دوم پیرامون گروه سنی و محور سوم پیرامون تفاوتهای جنسی شکل میگیرد. دستۀ سوم از پژوهشها نیز با رویکرد انتقادی به نظریۀ سرمایۀ فرهنگی روی آورده است. در این دسته گروهی قرار دارند که به تعریف بوردیو از سرمایۀ فرهنگی انتقاد دارند، به این معنا که سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای پس از بوردیو محدود به مشارکت فرهنگی نخبگان و فهم آنها میشود (دی گراف و همکاران، 2000). گروه دیگر تأثیر سرمایۀ فرهنگی در بازتولید نظام آموزشی را آنچنان که بوردیو با شواهد تجربی برای جامعۀ فرانسه اثبات کرده است مورد سؤال قرار میدهند. برای مثال، به لحاظ تجربی، مدل بازتولید سرمایۀ فرهنگی در خانواده و مدرسه مورد هجوم انتقادهای پروژۀ تحرک اجتماعی آکسفورد قرار گرفته است. نتایج آن پژوهش در کتاب خاستگاه و مقصدها: خانواده، طبقه و آموزش و پرورش در بریتانیای مدرن[68]چاپ شده است. مؤلفان این اثر نظریۀ بوردیو را به چالش میکشند و نقش سرمایۀ فرهنگی را در موفقیت تحصیلی محدود به دورهای خاص میدانند (حسن پور، 1389: 64). چنانچه اشاره شد مفهوم سرمایۀ فرهنگی در پژوهشهای خارجی، فرایند مفهومسازی متفاوتی را پشت سر نهاده است؛ به این معنا میتوان ادعا کرد که در پژوهشهای خارجی (جز معدودی از پژوهشها) این مفهوم در هر دورهای با توجه به مقتضای زمانی و مکانی هر جامعه، توسط محققان مورد بازنگری واقع شده است. در حالی که در پژوهشهای داخلی، همانطور که در جدول 3 نشان داده شده مفهوم سرمایۀ فرهنگی در قالبی مشابه با بوردیو به کار برده شده و عملیاتی شده است و در هرکدام از این پژوهشها مفهوم سرمایۀ فرهنگی به طور یکسان و بدون بازنگری مورد استفاده قرار گرفته است و میتوان آن را به صورت الگوی استاندارد شدۀ سنتی در همۀ پژوهشهای داخلی مشاهده کرد. در واقع، میتوان گفت مفهومسازیای که بوردیو از مفهوم سرمایۀ فرهنگی ارائه داده است شاخصها و سنجههایی بوده است که با شرایط آن زمان جامعۀ فرانسه متناسب بوده است، در حالی که، باتوجه به شرایط فرهنگی و ملی جامعه ما نمیتوان با این استاندارد حرکت کرد و آن را به سان الگویی یکسان و دست نخورده برای همه پژوهشها به کار برد. به نظر شاید مناسب باشد که مفهوم سرمایۀ فرهنگی به صورت پروسهای تاریخی نگاه کرد، زیرا در موقعیت زمانی بوردیو یعنی فرانسه ملاک سرمایۀ فرهنگی مشارکت در فعالیتهای فرهنگی والا بود، اما در جامعۀ ما و در موقعیت اجتماعی زمانی که ما هستیم صرفاً مشارکت در فعالیتهای روشنفکرانه آنهم به سبک فعالیتهای فرهنگی که بوردیو به آن اشاره میکند نمیتواند باشد. در واقع، همانند سولیوان (2007) میتوان گفت که در پژوهشهای تجربی و نظری معرفت فرهنگی مورد غفلت و بیتوجهی واقع شده است. این معرفت فرهنگی یک دسته اطلاعاتی هستند که از هر فردی انتظار میرود از آنها برخوردار باشد و معمولاً از یک کشور به کشور دیگر فرق میکند. به گفتۀ ساروخانی (1380: 76-175) اگر فرهنگ را شامل تمام دستاوردهای جامعه یا گروه نظیر زبان، هنر، صنعت، حقوق، دانش، دین، اخلاق، سنتها و حتی ابزار مادی بدانیم و همچنین آن را قابل انتقال از جامعه به جامعه دیگر و از نسلی به نسل دیگر بگیریم، در آن صورت ضرورت توجه به شرایط بومی، مذهبی و فرهنگ ایرانی در سنجش مفهوم سرمایۀ فرهنگی آشکار میشود. در کشور ما مردمانی با قومیتهای مختلف و فرهنگ غنی در زمینۀ هنرهای محلی، ادبیات، مراسم ملی-مذهبی زندگی میکنند به یک معنا کشور ما شاهد پدیده چند فرهنگی است. پس باید این تنوع فرهنگی در ساخت مفهوم سرمایۀ فرهنگی مد نظر قرار داد. همانطور که ذکر شد، در پژوهشهای تجربی خارجی متأخر پژوهشهای کیفی انجام شده است که به نوعی به بررسی مفهوم سرمایۀ فرهنگی پرداختهاند، اما پژوهشهای کیفی داخلی انجام شده در این زمینه بسیار محدودند و نوعی خلأ مشاهدات مردمنگارانه را در آن میتوان دید، به نوعی در پژوهشهای داخلی، تنها منادی (1386) به نوعی این اصل را رعایت کرد و سه نوع سرمایۀ فرهنگی مدرن، سنتی و ترکیبی را ارائه داده است. با توجه به اینکه ما در عصر ارتباطات و تکنولوژی قرار داریم بهتر است برخی فناوریهای دیجیتالی از قبیل شبکههای اجتماعی در سنجش سرمایۀ فرهنگی مورد توجه قرار داد، زیرا در شبکههای اجتماعی محلی هستند که افراد میتوانند به فعالیتهای فرهنگی بپردازند و یا حتی اطلاعات فرهنگی خود را ارتقاء بخشند. بطور خلاصه میتوان گفت ازیک سو پیش از ارائه و استفاده از شاخصهای سرمایه فرهنگی در پژوهشهای گذشته با پژوهشهای کیفی و مردمنگارانه ابتدا به شناختی از شرایط جامعه دست یافت و حتی میتوان در قالب این بررسیشاخصهای جدیدتری برای سرمایۀ فرهنگی در ایران ساخت که در پژوهشها مورد غفلت قرار گرفته است، و از سوی دیگر، بعد جهانی و به روز بودن این مفهوم از قبیل استفاده تکنولوژی و شبکههای اجتماعی نباید مورد غفلت واقع شود.
منابع
[1] استادیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه تربیت مدرس: rezaeim@modares.ac.ir [2] کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس
[3] Pierre Bourdieu [4] Gao [5] Social Network [6] Meier Jaeger, & Holm [7] Knowledge [8] Know-how [9] Learning lab [10] Aschaffen burg & Maas. [11] Kalmijn&Kraaykamp [12] Embodied [13] Long - lasting [14] Tastes [15] Attitudes [16] Cultivation [17] Objectified [18] Institutionalized [19] Cultural competency [20] Legitimate Culture [21] Prieur [22] Savage [23] Dimaggio [24] Cultural Mobility [25] Consistency of Social Status [26] Diffuse Status Groups [27] Inconsistent Statuses [28] BlaSko [29] Lareau, A.,&Weininger [30] Robins, &Garnier [31] McDonough [32] Mohar, &Dimaggio [33] De Graaf [34] Katsillis and Rubinson [35] Farkas, Grobe, Sheehan &Shuan [36] Roscigno and Ainsworth-Darnell. [37] Lareau, &Horvat [38] De Graaf, de Graaf, &Kraaykamp [39] Sullivan [40] Dumais [41] TamelaMcNultyEitle. &Eitle, David J [42] Gorge [43] Sook Lee & Bowen [44] Barone [45] van de Werfhorst&Hofstede. [46] Wu [47] Cheadle [48] Zimdars, Sullivan & Heath. [49] S. Kim& H. Kim [50] Jaeger [51] Tondeur, Houtte&Braak [52] Evans, Kelley, Sikora ,&Treiman. [53] Scholarly Culture [54] Tramonte&Willms [55] Yamamoto & Brinton [56] Dumais& Ward [57] Bennett, Lutz, &Jayaram [58] Painoand &Renzulli [59] Gaddis [60] Reay [61] Carter [62] Blackledge [63] Larea.,&Weininger [64] Cheung and Andersen [65] Occupational ambitions [66] گدیز مانند سالیوان به نقش عادتواره در رابطه میان سرمایه فرهنگی و موفقیت تحصیلی توجه میکند. [67] Savage [68] Origins and Destinations: Family, Class and Education in Modern Britain | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 12,483 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 4,062 |