1استادیار ادبیات ایتالیایی دانشگاه تهران، تهران، ایران
2کارشناسی ارشد،ادبیات کلاسیک، دانشگاه پیزا، پیزا، ایتالیا
چکیده
با مقایسه ساختار زبانی القاب در شاهنامه با ساختارهای مشابه در آثار ادبی سنت حماسی کلاسیک غربی ، می توان به شباهت های بسیاری دست یافت که همه آنها نشان دهنده یک سنت فرهنگی و زبانی مشترک در بین مردم هند و اروپایی است که بر اساس کارکردهای مشابه در نشانه شناسی است. یکی از مهمترین ویژگیهای شاهنامه ، که از نظر زبانی قابل مقایسه با اپوهای کلاسیک است ، فرمولهای حماسی است. این عناصر اغلب با تکرار و تأکید همراه هستند و به منظور شکل گیری اثر حماسی اغلب ظاهر می شوند. تاریخچه فرمول های حماسی در ادبیات کلاسیک غربی به هومر برمی گردد. کارکردهای زبانی فرمول های حماسی نیز نقش مهمی در شاهنامه فردوسی ایفا می کند ، اما شیوع آنها از نظر ساختار عروضی و سنت های ادبی رایج در حماسه های فارسی با هومر و ویرژیل متفاوت است. یکی از روشهای متداول برای استفاده از فرمولهای حماسی ، قرار دادن القاب به عنوان عناوین و ویژگیهایی است که پس از نام قهرمانان آمده است. در این ساختارها با کمک تکرار ، نویسنده تأثیر گفتار را بر مخاطب افزایش می دهد. . در مقاله حاضر ، ما سعی کرده ایم تا آثار زبانی کاربرد فرمول های حماسی در ادبیات غرب را در مقایسه با شاهکار فردوسی به عنوان برترین مدل حماسه فارسی بسنجیم. در رویکرد تحقیق بین رشته ای ما ، هدف ما تجزیه و تحلیل عملکردهای مختلف این ساختارها به ویژه از دیدگاه تحلیل گفتمان بود.