Extended Abstract
1. Introduction
Establishing border bazaars and customs is one of the main opportunities in business and trade to solve problems of rural people, provide and achieve sustainable development for them, and make opportunities and new income sources. Border counties in Kurdistan Province has high rural population yet with low level of livelihood. One of these counties is Marivan which is located in the west of the province. The study border bazaar is located in Khawirabad area in the west of the city neighboring Iraq.
Area and country development planners have ventured to establish border market to provide a sustainable livelihood for the local people. In sustainable livelihood perspective, jobs are activities that someone, family or both do to access an eligible level of livelihood. Now, the research question is that how changing economic situation in the form of opening customs and border bazaar, affect rural livelihood sustainability and decrease their vulnerability by increasing their assets in economic, social, and environmental dimensions.
2. Methodology
The research design is both qualitative and quantitative. According to main principles of sustainable livelihood, it was necessary to find the effects of establishing border bazaar on properties, livelihood strategies, and vulnerability of rural people against crisis. In this regard, at first the quality information is collected through interview and observation. Then, questionnaires were distributed to gather information from the society.
The study population comprised resident families in Khawirabad County. This area contains 31 villages with 2736 households. Of them, 261 families were chosen as study sample. The results of the questionnaire show that the greatest impact of the border markets from highest to lowest are on financial capital, social capital, physical capital, human capital and natural capital. In fact, the financial capital of household was most affected and least impact was on natural capital.
3. Results
Comparison of situations with regard to component changes and rural livelihood properties before and after establishing bazaar show that on human dimension calculate in three components as regards meaningful amount which is less than 0.05 alphas. The most improvement was seen in nourishment and hygiene with 0.051, also skill, knowledge, and employment components were better in comparison with before border market opening.
Employment conditions among adults was better while among young people is not as good as adults and even rural women are completely forgotten. Border bazaar establishment could improve and develop rural sustainable livelihood. Computed average with 3.47 means this border bazaar is satisfactory in providing rural sustainable livelihood. Also, comparison of properties amount before and after establishing of border bazaar show 0.05 with 95% confidence in all components. Thus, murals properties are increasing after establishing border bazaar.
4. Discussion
Analysis of the findings shows the impact of border markets on the sustainable livelihoods of villagers. By the establishment of Darawaran and Piran border markets in the studied rural area, villagers managed to promote their livelihood, but also to diversify the rural economy, which is an important factor and base for sustainable livelihood. Diversification of rural economy can increase livelihoods of villagers and thus decrease the their vulnerability, in the studied area. Regarding the changes in the livelihood assets of the villagers, the results of the questionnaire to compare the assets of the villagers before and after the establishment of the bazaar market shows that all livelihood assets have increased after the opening of the market.
5. Conclusion
The fact that Border market has merely strengthened economic dealers, it is recommended to abide by laws and regulations the possibility of expanding the role of dealers in these exchanges. Also it is suggested that these bazars be improved by providing communication facilities and connection routes (pave the way by asphalt, providing electricity, telephone, cleaning and other administrative facilities, services and amenities).
Acknowledgments
This research did not receive any specific grant from funding agencies in the public, commercial, or not-for-profit sectors.
Conflict of Interest
The authors declared no conflicts of interest.
مقدمه
با توجه به رابطۀ نزدیک فقر و میزان آسیبپذیری، روستاها که با فقر عجین شدهاند از نظر دسترسی به انواع سرمایهها آسیبپذیرند و شرایط بحرانی دارند (Anderson, 2001). این در حالی است که در رویکرد معیشت پایدار برای حل این معضل و افزایش داراییهای مردم محلی، بر متنوعسازی فعالیتهای اقتصادی روستاها بسیار تأکید میشود (Daskon, 2005; Department for International Development, 1999)؛ چراکه هرچه اقتصاد روستاها متنوعتر باشد با ایجاد فرصتهای بیشتر و بهرهگیری از قابلیتها زمینۀ دسترسی بیشتر فقرای روستایی به استانداردهای زندگی فراهم میشود؛ به طوری که اقتصاد روستایی متنوعتر، افزایش دسترسی و تقویت سرمایههایی روستایی در نتیجۀ توانمندسازی روستاییان را به دنبال دارد. این موضوع نیز موجب افزایش قابلیت انعطافپذیری و تابآوری روستاییان میشود که در ارتباطی متقابل کاهش آسیبپذیری و هدررفت سرمایههای روستاییان را موجب میشود (Christensen & Pozarny, 2008; Ellis, 1999, Morse, 2013). در زمینۀ متنوعسازی اقتصاد روستایی تأکید اصلی بر فعالیتهای خارج از مزرعه است (Department for International Development, 2001) و اهمیت آن به حدی است که از آن به عنوان عامل زندهنگهدارندۀ روستاها یاد میشود (Ellis, 1999).
با نگاهی گذرا به نواحی روستایی مرزی میتوان دید که این مناطق همزمان از بار فشار دوگانۀ توسعهنیافتگی و حاشیهای بودن در رنجاند (Afrakhte, 2012)؛ به گونهای که مسئلۀ اصلی در برخی از این مناطق تلاش برای بقاست. به منظور رفع این معضلات، تأمین معیشت پایدار و در نتیجه، حرکت در مسیر توسعۀ پایدار روستایی، ایجاد فرصتها و منابع درآمدی جدید با متنوعسازی اقتصاد روستاهای این مناطق با تکیه بر توانها و ظرفیتهایشان اجتنابناپذیر است (Sheheli, 2012). در این باره یکی از ظرفیتهای عمده و مهم مناطق مرزی، قابلیت تجارت و بازرگانی در قالبی هدفمند و قانونی، یعنی تأسیس بازارچهها و گمرکات است (Farahani & Manoochehri, 2015). در واقع تأسیس بازارچههای مرزی به عنوان راهبردی که موجب پویایی و تنوعبخشی اقتصاد روستایی میشود، توانایی حل بسیاری از معضلات کنونی روستاهای مرزی و حرکت آنها در مسیر کاهش آسیبپذیری و تأمین معیشت پایدار را دارد (Tayebnia & Manouchehri , 2016). یکی از این شهرستانهای استان، مریوان واقع در غرب استان کردستان است که بازارچههای مرزی دره وران و پیران در بخش خاومیرآباد آن واقع شده است. این بخش در غرب شهرستان و در نقطه صفر مرزی همجوار با کشور عراق قرار گرفته است؛ بنابراین برنامهریزان توسعه، به تأسیس بازارچههایی برای ارتقای سطح معیشتی روستاییان این بخش اقدام کردهاند. مسئله ای که در پژوهش حاضر به آن پرداخته میشود، این است که تغییر ایجادشده در قالب بازارچههای پیران و دره وران بعد از چند سال فعالیت چه تأثیراتی بر پایداری معیشتی روستاییان داشته است؟ همچنین پژوهش با این فرض پیش میرود که بین ایجاد بازارچههای مرزی با بهبود و ارتقای سطح داراییهای معیشتی روستاییان منطقه رابطۀ معناداری وجود دارد.
مروری بر ادبیات موضوع
در زمینۀ اثر بازارچههای مرزی تحقیقات زیادی داخل کشور انجام شده است. اگرچه پژوهشی که به اثرگذاری بازارچهها بر معیشت پایدار روستاییان در کشور بپردازد، انجام نشده است. به دلیل اینکه بازارچههای مرزی عمدتاً به شکل موجود، فقط در داخل کشور فعالیت میکنند و منابع خارجی محدودی در این زمینه وجود دارد. در ادامه جدیدترین تحقیقات انجامشده در این زمینه در داخل کشور مرور میشود.
اسماعیلی (2013) در پایاننامۀ خود تحت عنوان «ارزیابی اثرات ایجاد بازارچههای مرزی بر توسعۀ پایدار اقتصادی روستاهای پیرامون آنها نمونۀ مورد مطالعه: دهستان ننور، شهرستان بانه» به این نتیجه رسید که بازارچه در ایجاد رفاه نسبی برای منطقه تا حدودی مفید عمل کرده و تغییرات مثبتی را در اقتصاد معیشتی مردم مرزنشین پدید آورده است. امیرپناهی، طالب، میرزایی (2015) در تحقیقی با عنوان «بازار مرزی و مناطق روستایی: بررسی نقش و جایگاه روستاییان در بازار مرزی شهرستان بانه» به این نتیجه رسیدند که روستاییان به عنوان خط مقدم ارتباطات بینمرزی در شکلگیری این بازار اهمیت بسیاری دارند و توانستهاند در بخشهای مختلف بازار، نظیر واردات کالا، مغازهداری، ضمانتچیگری، کولبری و باربری جایگاهی پیدا کنند.
میرابزاده (2014) در پژوهشی با عنوان «بررسی نقش اقتصادیاجتماعی بازارچههای مرزی در توسعۀ مناطق روستایی (مطالعۀ موردی بازارچه مرزی مهران)» به این نتیجه رسیدند که تأثیرات بازارچۀ مرزی بر مؤلفههای اقتصادی از دیدگاه غرفهداران و روستاییان مثبت و در خصوص تأثیرات اجتماعی و زیرساختی از دیدگاه هر دو گروه بررسیشده منفی بوده است و در زمینۀ مهاجرت از دید غرفهداران مثبت و از دید روستاییان منفی است.
ابراهیمی مستکانی و احمدوند (2015) در پژوهشی به ارزیابی تأثیرات اجتماعیاقتصادی بازارچۀ مرزی سرو بر توسعۀ مناطق روستایی پیرامون پرداختند. یافتههای تحلیل واریانس نشان دادند که بین روستاها (سه لایۀ مطالعهشده) از نظر وضعیت شاخصهای اقتصادی و اجتماعی، تفاوت معناداری وجود دارد. تأثیر بازارچۀ سرو بر شاخصهای رفاه اجتماعی، اقتصاد روستایی، صنایع دستی و مشارکت اجتماعی در روسـتاهای لایۀ اول (سه کیلومتری) مشهود و به صورت کاهشی بود. از طرفی در لایههای دوم و سـوم از نظر شاخصهای گفتهشده تفاوتی مشاهده نشد.
پَل (2012) در پژوهش خود به دستاوردهای حاصل از همکاریهای مشترک مناطق مرزی، (نقش مناطق مرزی در توسعۀ تجارت) پرداخته است. نتایج این مقاله که مطالعهای بر شهری مرزی در کشور لهستان است، نشان داد که رونق تجارت مرزی سبب بهبود زیرساختها، افزایش اشتغال بیکاران به واسطۀ افزایش مشاغل خرد و تعداد گردشگران شده است. نگاهی به نتایج تحقیقات انجامشده در داخل کشور نشان از تأثیرات مثبت اقتصادی ایجاد این بازارچهها در نواحی روستا دارد. با وجود این اثر ایجاد این بازارچهها بر معیشت خانوارهای روستایی در ابعاد پنجگانۀ معیشت پایدار تاکنون بررسی نشده است.
مبانی نظری
در تعریف معیشت گفته شده است که معیشت همۀ کارهایی است که افراد انجام میدهند تا گذران زندگی کنند، به داراییها دست یابند و آنها را مدیریت کنند. مفهوم معیشت در هیئت مشورتی و نظارتی کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه مطرح و به عنوان دسترسی کافی و جریان مناسب غذا، منابع مالی برای برطرف کردن نیازهای اساسی بشر تعریف شده است (Anderson, 2001). در تعریف انستیتوی توسعۀ بینالملل بریتانیا، تأمین معیشت، شامل قابلیتها، داراییها و فعالیتهای لازم برای زندگی مطلوب است (Kaag et al., 2012). از دیدگاه چمبرز، زمانی معیشت پایدار خواهد بود که در مقابل تنشها، استرسها و شوکها مقاوم باشد و قابلیتها و داراییها نهتنها در حال حاضر، بلکه برای آیندگان نیز حفظ شود و دیگر اینکه منافع خالصی برای گذران معیشت دیگران در سطوح ملّی و محلی در کوتاهمدت یا بلندمدت ایجاد کند (Department for International Development, 2008).
در تصویر شماره 1 مدل و چارچوب اصلی رویکرد معیشت پایدار که پذیرفته شده، آورده شده است. اجزای اصلی این رویکرد شامل داراییها، زمینهها، شرایط و روندهای استرسزا و شوکآور (آسیبپذیری)، فرایندهای نهادی و ساختارهای سازمانی است که در ادامه شرح آنها خواهد آمد.
داراییها
توانایی افراد برای گریختن و رهایی از فقر بستگی به دسترسی و میزان داراییهای آنها دارد. این داراییها هستند که چگونگی، تنوع و میزان آنها تعیینکنندۀ گزینههای معیشتی مختلف و در نهایت معیشت پایدار افراد است (Christensen & Pozarny, 2008). رویکرد معیشتی، داراییها را به صورت زیر دستهبندی میکند:
سرمایۀ طبیعی
این سرمایهها شامل منابعی است که میتواند در استراتژیهای معیشتی در حال توسعه استفاده شود؛ مثل زمین، آب، کیفیت هوا و منابع بیولوژیکی. گاهی این سرمایهها به منابع محیطی ارجاع داده میشود و اینگونه بیان میشود که این سرمایهها به طور مشترک محیط را تشکیل میدهند (Ellis,1999:32). سرمایههای طبیعی ایستا نیستند و کاربرد آنها هم به هدف زندهماندن، محدود به فعالیتهایی مثل جمعآوری غذا نشده است (Timalsina, 2007:29).
سرمایۀ فیزیکی
به ساختههای فیزیکی انسانساخت اشاره میکند که زیرساختهای اساسی ازجمله وضعیت حملونقل، مسکن، آب، انرژی و ارتباطات و تجهیزاتی برای تولید (ماشینآلات کشاورزی) را شامل میشود (Fouracre, 2001; Morse,2013; Ellis, 1999; Belecher, Bastide, Castella, Boissiere, 2012). در اصطلاح اقتصادی، سرمایههای فیزیکی به عنوان کالای تولیدی تعریف میشوند که در مقابل کالاهای مصرفی است؛ مثلاً راه، آثار چندگانهای در کاهش هزینههای فضایی نقلوانتقال منابع و مواد تولیدی دارد. همچنین راه حرکت مردم بین مکانهایی را که فرصتهای درآمدی متفاوتی بهوجود میآورد، تسهیل میکند (Ellis, 1999:33).
سرمایۀ انسانی
این سرمایه عبارت از مهارتها، دانش، توانایی نیروی کار و سلامتی است که اجازه میدهد به اهداف معیشتی دست یافته شود و سرمایۀ انسانی، آموزش نیروی انسانی، مهارتها و سلامتی نیروی کار را نیز شامل میشود (Ellis, 2000:34). سرمایۀ انسانی با سرمایهگذاری در آموزش و کارآموزی و همینطور با مهارتهای کسبشده از طریق ادامهدادن یک یا دو شغل افزایش مییابد.
سرمایۀ مالی
شامل سهامِ در دسترس و جریان منظم پول است یا به عبارتی منابع مالی که در اختیار افراد قرار دارند؛ چه پس انداز باشند و چه به صورت منابع اعتباری یا حوالههای منظم یا حقوق ثابت یا داراییهایی که جایگزین آنها باشند، مانند داشتن احشام در نواحی روستایی.
سرمایۀ اجتماعی
این سرمایه شامل اعتماد، عمل متقابل و مبادلات، شبکهها و ارتباطات و عضویت درگروههای رسمی است.
معیشت پایدار و بازارچههای مرزی
با راهاندازی بازارچههای مرزی با توجه به تفاوت قیمت کالاهای مورد نیاز در دو کشور مجاور از قابلیت مبادلۀ مرزی برای توسعۀ نواحی مرزی بهخصوص روستاهای مناطق مرزی استفاده میشود. در این بازارچهها علاوه بر مبادلات کالایی که سبب ارتقای سرمایۀ مالی خانوارهای روستایی میشود، امکان مبادلات فرهنگی و تقویت سرمایههای انسانی و اجتماعی نیز وجود دارد. فعالیت در بازارچههای مرزی به صورت مستقیم سبب ایجاد فرصت شغلی و متنوعسازی فعالیت اقتصادی خانوارهای روستایی میشود. همچنین روستاییان طی فعالیت در بازارچههای مرزی نیازمند یادگیری مهارتهای جدیدی هستند که سرمایۀ انسانی روستاییان را تقویت میکند. فعالیت مشترک در بازارچه نیازمند همکاری بیشتر روستاییان است که این نیز سبب تقویت سرمایۀ اجتماعی روستاییان و سرمایۀ ارتقایافته در بعد مالی و انسانی سبب سرمایهگذاری در سرمایۀ طبیعی و فیزیکی میشود.
آسیبپذیری (زمینهها، شرایط و روندهای استرسزا و شوکآور)
آسیبپذیری به معنی فشار ناگهانی بیشتر از ظرفیت امرار معاش است؛ برای مثال یک سیل شدید و خشکسالی به طور جدی میتواند سرمایۀ طبیعی و فیزیکی را در دورۀ کوتاهی از زمان تحت تأثیر قرار دهد (Morse, 2013). سیستمهای معیشتی متنوعتر کمتر آسیبپذیر هستند و در طول زمان به پایداری میرسند؛ چرا که این سیستمها امکان سازگاری مثبت و سازنده با شرایط جدید را برای افراد مهیا میکند (Ellis, 1999).
ساختارها، سیاستها، فرایندها و نهادهای تحولزا
منظور از سیاستها، اقدامات و راهبردهایی است که از سوی نهادهای دولتی و غیردولتیِ سیاستگذاری و برنامهریزی در عرصههای داخلی و بینالمللی اتخاذ میشود. نهادها و سازمانها نیز دربرگیرندۀ نهادهای سیاسی، قانونگذار و نمایندۀ دستگاههای اجرایی و مراجع قضایی، نهادهای سنتی روستایی، سازمانهای مردمنهاد، احزاب سیاسی و اجتماعی، شرکتها و مؤسسات تجاری است و در مقابل فرایندها دربرگیرندۀ هنجارهای اجتماعی، آدابورسوم و سنتها، جنسیت، طبقۀ اجتماعی، زبان و غیره است (Anderson, 2001; Christensen & Pozarny, 2008). در واقع اینها نقش میانجیگری را در چگونگی اتخاذ و عملکرد به استراتژیها و راهبردهای معیشتی برای تحقق نتایج مدنظر، ایفا میکنند. (Solesbury, 2003).
روششناسی تحقیق
تحقیق کاربردی حاضر بر اساس رویکرد کمّی در پژوهش است. بر طبق چارچوب اصلی رویکرد معیشت پایدار نیاز بود که تأثیرات تأسیس بازارچههای مرزی بر تغییرات مثبت و منفی داراییها، استراتژیهای معیشتی و آسیبپذیری در برابر بحرانها مشخص شود. بدینترتیب در هر بخش ابتدا از طریق مصاحبه و مشاهدۀ میدانی اطلاعات گردآوری میشوند و سپس اطلاعات گردآوریشده در قالب پرسشنامهای در اختیار جامعۀ نمونه قرار میگیرند. در این تحقیق برای گردآوری مبانی نظری، از منابع کتابخانهای و مقالات موجود در سایتهای اینترنتی استفاده شده است. در بخش عملی تحقیق به روش پیمایش با مراجعه به منطقۀ در حال مطالعه و بازدید میدانی و مصاحبه با روستاییان، اطلاعاتی استخراج شد. سپس پرسشنامهای شامل سؤالات چندگزینهای طیفی، طراحی و در اختیار آنها قرار داده شد. روایی پرسشنامهها با تأیید کارشناسان توسعۀ روستایی منطقه، کارشناسان و آگاهان دانشگاهی اثبات شد. برای سنجش پایایی، در این تحقیق از روش ضریب آلفای کرونباخ برای تعیین میزان پایایی استفاده شده است. پایایی برای پنج بخش از سرمایههای معیشتی نیز محاسبه شده است. بنابراین با توجه به ضرایب محاسبهشده در spss میتوان بیان کرد که مقدار مطلوب آنها نشان از اتفاقنظر پاسخگویان و همبستگی درونی بین متغیرها برای سنجش مفاهیم مدنظر دارد. جامعۀ آماری شامل خانوارهای ساکن در بخش خاومیرآباد است که بر اساس آمار 1390، 31 روستای با سکنه دارد و در مجموع 2736 خانوار دارند که از این میزان خانوار، تعداد 338 خانوار بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. در ادامه به منظور توزیع پرسشنامه در میان روستاها نیز 15درصد از کل 31 روستای بخش، یعنی پنج روستا به عنوان نمونه انتخاب شد. نمونهها بر اساس عامل جمعیت انتخاب شدند. بر اساس این عامل با توجه به شرایط منطقه، روستاها در سه گروه پرجمعیت (600 نفر به بالا)، جمعیت متوسط (300 تا600 نفر) و کمجمعیت (کمتر از300 نفر) دستهبندی و از هر دسته با توجه به تعداد روستای موجود در دسته، سهم آن از تعداد نمونۀ کل مشخص شد. به دلیل قرارداشتن تعداد 14 و 13 روستای بخش به ترتیب در طبقۀ اول و دوم جمعیتی که مشتمل بر 48 و 39 درصد کل روستاهاست، از هریک دو نمونه و از طبقۀ سوم با داشتن تعداد چهار روستای بخش که مشتمل بر 13 درصد روستاها است، یک روستا به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس با توجه به نمونهگیری مطبق، سهم هر روستا در دستههای سهگانه از تعداد پرسشنامهها مشخص و پرسشنامهها به صورت تصادفی ساده در میان سرپرستان خانوار توزیع شد. انتخاب روستاها برای تکمیل پرسشنامهها تصادفی بوده است (جدول شماره 1).
در این تحقیق معیشت پایدار روستاییان بهعنوان متغیر وابسته و عملکرد بازارچههای مرزی منطقه به عنوان متغیرهای مستقل بهشمار میروند. برای تحلیل و سنجش متغیر وابستۀ پژوهش، یعنی معیشت پایدار روستاییان در چارچوب اصلی معیشت پایدار در مجموع از 74 گویه در قالب 16 نشانگر در پنج شاخص یادشده استفاده شد (جدول شماره 2). سؤالات پرسشنامه به صورت نظر پاسخگویان دربارۀ سرمایهها، بعد از افتتاح بازارچه و شرایط آنها قبل از شروع فعالیت بازارچه بوده است.
محدودۀ مطالعهشده
شهرستان مریوان به مرکزیت شهر مریوان یکی از 12 شهرستان استان کردستان در غرب استان و در مجاورت کشور عراق واقع شده است. این شهرستان با مساحتی بالغ بر 2193.3 کیلومتر مربع و 168774 نفر جمعیت، سه بخش مرکزی، سرشیو و خاومیرآباد را دارد.
این شهرستان شش دهستان و 175 آبادی (150 آبادی با سکنه و 25 آبادی خالی از سکنه) دارد. بخش خاومیرآباد با مساحت 338 کیلومترمربع، 40 آبادی دارد که 31 آبادی (از 33 آبادی این بخش، 31 مورد روستا هستند و دو مورد مکان هستند) دارای سکنه و 7 آبادی خالی از سکنه است و در نقطۀ صفر مرزی واقع شده است (تصویر شماره 3). بخش خاومیرآباد دهستانی به اسم خاومیرآباد دارد. جمعیت این بخش 11,411 نفر در قالب 2737 خانوار است (Statistical Center of Iran, 2011). بازارچههای مرزی پیران و دره وران در سالهای اوایل دهۀ 1390 با هدف تبادلات مرزی با کشور همسایه افتتاح شده و در محدودۀ بخش خاومیرآباد قرار گرفتهاند. سرپرستان خانوار در این روستاهای مرزی با گرفتن مجوز برای هر خانوار توسط سرپرست، ماهانه یا به صورت هفتگی امکان تردد به بازارچه را دارند و میتوانند این مجوز را نیز واگذار کنند. عموماً بازرگانان شهری، مجوز آنها را در قبال مبلغی خریداری میکنند.
یافتهها
در این بخش به ارائۀ یافتههای حاصل از پرسشنامه در زمینۀ اثر بازارچههای مرزی بر معیشت پایدار روستاییان میپردازیم. نتایج آزمون t زوجی (جدول شماره 3) به منظور مقایسۀ وضعیت تغییرات هر یک از مؤلفهها و ابعاد داراییهای معیشتی روستاییان در دو دورۀ قبل و بعد از تأسیس بازارچه نشان میدهد که در بعد انسانی در هر سه مؤلفه تغییرات با توجه به مقدار معناداری محاسبهشده که کمتر از سطح آلفای 0/05 هستند، نسبت به دورۀ قبل معنادار است.در این میان بیشترین بهبود و ارتقا به مؤلفۀ تغذیه و بهداشت با ارتقای 0/051 میانگین نسبت به دورۀ قبل اختصاص دارد و در مؤلفههای مهارت و دانش و اشتغال نیز وضعیت نسبت به دورۀ قبل بهبود یافته است؛ اما با توجه به میانگینهای محاسبهشده که کمتر از حد رضایتبخش (3) هستند در مجموع نیز نتایج بهدستآمده با توجه به مقدار معناداری محاسبهشده (000/0)که کمتر از آلفای 0.05 بوده، نشان از بهبود وضعیت داراییهای انسانی روستاییان به دنبال تأسیس بازارچه دارد؛ البته این بهبود وضعیت در حد رضایتبخشی با توجه به میانگین برابر 2/93 در دورۀ بعد تأسیس بازارچه نیست. در مقابل وضعیت دسترسی به سرمایههای اجتماعی در روستاهای بخش به دنبال تأسیس بازارچه شاهد تغییرات مطلوبی بوده است. در تمامی مؤلفههای سنجششده میانگین در سطح معناداری 0/05 نسبت به دورۀ قبل افزایش یافته است. بیشترین بهبود وضعیت و ارتقای سطح سرمایههای اجتماعی را میتوان در مؤلفۀ تعلقخاطر به روستا مشاهده کرد. در مجموع نیز در سطح معناداری 0/05 و با اطمینان 95 درصد و با توجه به مقدار مطلوب آمارۀ t و تفاوت میانگینها میتوان گفت که با تأسیس بازارچه میزان داراییهای اجتماعی روستاییان نسبت به قبل از تأسیس آن افزایش یافته است. سطح داراییهای مالی روستاییان به دنبال تأسیس بازارچه در تمامی مؤلفهها بهبود یافته است. بیشترین بهبود و ارتقا نیز به مؤلفۀ میزان درآمد و هزینۀ خانوارها مربوط میشود که با افزایش میانگین 1/09 به میانگین 3/66 رسیده است.
نتایج آزمون t زوجی در جدول شماره 4 نیز در مجموع با توجه به مقدار مطلوب آمارۀ t در سطح معناداری 0/05 با اطمینان 95 درصد نشان از افزایش داراییهای مالی روستاییان نسبت به قبل از تأسیس بازارچه دارد. همچنین داراییهای فیزیکی روستاییان نیز با تأسیس بازارچه افزایش یافته است، در تمامی مؤلفههای این بعد، میانگین نسبت به قبل از تأسیس بازارچه افزایش یافته است و این افزایش در سطح معنیداری 0/05، معنادار محاسبه شده تا با اطمینان 95 درصد بتوان اظهار کرد که سطح سرمایههای فیزیکی روستاییان با تأسیس بازارچه افزایش یافته است. در میان سرمایههای طبیعی روستاییان، در مؤلفۀ کشاورزی، ارتقای وضعیت نسبت به قبل از تأسیس بازارچه کمتر است. در مجموع نیز میانگین محاسبهشده 3/14 در سطح معناداری 0/05 و مقدار مطلوب آمارۀ t نشان میدهد که با 95 درصد اطمینان سرمایههای طبیعی روستاییان با تأسیس بازارچه افزایش یافته است.
در جدول شماره 5 با محاسبۀ سطح کلی داراییهای روستاییان، قبل از تأسیس بازارچه برابر 2/78 و مقدار آنها بعد از تأسیس بازارچه برابر 3/25 در سطح معناداری 0/05 با اطمینان 95 درصد میتوان گفت که سطح داراییهای معیشتی روستاییان با تأسیس بازارچه افزایش یافته است.
به منظور تعیین مؤثرترین بعد در ارتقای و بهبود داراییهای معیشتی روستاییان از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد (تصویر شماره 4). به این ترتیب در ابتدا مجموع تلفیقی ابعاد سرمایههای معیشتی به عنوان متغیر وابسته و تمامی ابعاد سرمایههای معیشتی پایدار به عنوان متغیر مستقل و در ادامه هر یک از ابعاد نیز به ترتیب با دیدگاه کارشناسانی که سابقۀ مطالعات مشابه را در منطقه داشتند و در زمینۀ توسعۀ روستایی متخصص بودند، به عنوان متغیر مستقل وارد مدل شدند و تأثیرات آنها سنجیده شد. در ادامه پس از وارد کردن و جایگزینی تکتک ابعاد به عنوان متغیر وابسته و دیگر ابعاد به عنوان متغیر مستقل با ضربکردن همۀ مسیرها به بعد مدنظر و در نهایت جمعکردن همۀ مسیرهای ضربشده به بعد مدنظر، میزان آثار غیرمستقیم نیز مشخص شد. در آخر نیز با جمع کردن آثار مستقیم و غیرمستقیم، بار کلّی و میزان اثرگذاری نهایی هر بعد (سرمایههای معیشتی) بر وضع موجود داراییهای معیشتی روستاها مشخص شد؛ همانطور که در جدول شماره 6 مشاهده میشود.
بعد مالی، مؤثرترین بعد در ارتقا و بهبود سطح داراییهای معیشتی روستاییان منطقه به دلیل تأسیس و رونق بازارچۀ مرزی است. این بعد علاوه بر داشتن بیشترین اثر مستقیم، بیشترین تأثیر غیرمستقیم با اثرگذاری بر ابعاد انسانی، اجتماعی، فیزیکی و طبیعی را نیز دارد.
استراتژیهای معیشتی
استراتژیها فعالیتها و مشاغلی هستند که مردم محلی برای دستیابی به اهداف معیشت پایدار که در وهلۀ اول آن افزایش داراییهای معیشتی است، انجام میدهند. یافتههای حاصل از جدول شماره 7 دربارۀ رتبهبندی استراتژیهای معیشتی خانوارهای روستایی نشان میدهند که راهبرد اصلی روستاییان بخش خاومیرآباد متنوعکردن فعالیتهای اقتصادی خود است تا بدینوسیله شاهد افزایش سطح داراییهای خود باشند. دامپروری و فروش محصولات لبنی و باغی و زراعی، فعالیت در بازارچه، سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی خارج از روستا (شهرها) مهمترین راهبردهای معیشتی است که روستاییان برای ارتقای سطح داراییهای خود از آنها بهره میبرند.
کاهش زمینههای آسیبپذیری
نتایج آزمون ویلکاسون جدول شماره 8 در دو دورۀ قبل و بعد از تأسیس بازارچه نشان میدهند که در سطح معناداری 0/05 و با اطمینان 95 درصد مردم محلی به بهبود وضعیت هریک از شاخصهای آوردهشده به عنوان عوامل آسیبزا و کاهش میزان آسیبپذیری آنها نسبت به دورۀ قبل از تأسیس بازارچه معتقدند. در نهایت نیز نتایج آزمون t زوجی در سطح معناداری 0/05 و با اطمینان 95 درصد نشان از کاهش سطح آسیبپذیری روستاهای منطقه به دنبال تأسیس بازارچه دارد. مقدار مطلوب آمار t و افزایش میانگین در دورۀ بعد نسبت به دورۀ قبل تأییدی بر این مطلب است. از سویی دیگر نیز روستاییان با توجه به مقدار آمارۀ خی دو، میانگینهای بهدستآمده و سطح معنیداری محاسبهشده کمتر از سطح آلفای 0/05 با شاخصهای آوردهشده نیز در جدول شماره 8 ، به عنوان روندهای منفی ناشی از تأسیس بازارچه معتقدند. در نهایت نتایج آزمون t تکنمونهای نشان میدهد که در سطح معنیداری 0/05 و با اطمینان 95 درصد تأسیس و رونق بازارچه تأثیرات منفی نیز بر میزان آسیبپذیری روستاییان داشته است؛ بنابراین با تأسیس بازارچه روستاهای منطقه شاهد بروز دو روند منفی و مثبت در سطح آسیبپذیری خود بودهاند. با توجه به تعداد، اهمیت و میانگین بیشتر شاخصهای کاهش آسیبپذیری از دید روستاییان نیاز است که با برنامهریزی صحیح روندهای منفی بازارچه نیز به حداقل برسد تا سطح آسیبپذیری روستاها بهحداقل برسد.
نتایج معیشتی
بر پایۀ مدل معیشت پایدار، شاخصهای آوردهشده در جدول شماره 9 به عنوان نتایج نهایی و خروجی مدل معیشت پایدار در نظر گرفته شدهاند. سنجش چگونگی تأثیرگذاری گسترش تجارت از طریق بازارچۀ مرزی بر شاخصهای درنظرگرفتهشده با استفاده از آزمون T تکنمونهای از دیدگاه مردم محلی نشان میدهد که با توجه به میزان میانگینهای محاسبهشده و مطلوبیت عددی مورد آزمون در سطح معناداری 0/005 رونق بازارچه توانسته است در بهبود شاخصهای آوردهشده مؤثر واقع شود. در این میان با توجه به نتایج آزمون فریدمن در جدول شماره 9 میتوان دید که شاخص افزایش درآمد و بعد از آن شاخصهای دسترسی به شغل و کاهش آسیبپذیری روستاها بیشترین میانگینهای عددی و رتبهای حاصله را دارند. در مجموع نتایج آزمون t تکنمونه ای از مجموع شاخصهای نتایج معیشتی نشان میدهد که تأسیس بازارچه توانسته است به افزایش رفاه روستاییان به عنوان مهمترین نتیجه و خروجی مدل معیشت پایدار بینجامد.
بحث و نتیجهگیری
تحلیل یافتهها دربارۀ اثرگذاری بازارچههای مرزی مطالعهشده بر معیشت پایدار خانوارهای روستایی نشان از اثرگذاری بازارچۀ مرزی بر معیشت پایدار روستاییان دارد. در ارتباط با تغییرات رخداده در داراییهای معیشتی روستاییان، یافتههای بهدستآمده از پرسشنامه به منظور مقایسۀ میزان داراییهای دورۀ قبل و بعد از تأسیس بازارچۀ مرزی نشان میدهد که در تمامی سرمایههای معیشتی روستاییان میزان داراییهای نسبت به دورۀ قبل از تأسیس بازارچه افزایش یافته است. در این میان مؤلفههای میزان درآمد و هزینه و میزان پساندازهای خانوار در سرمایۀ مالی روستاییان با افزایش یک نمرهای میانگین بیشترین بهبود و ارتقا را داشتهاند. در میان ابعاد داراییهای معیشتی روستاییان هم سرمایههای مالی با بیشترین میزان افزایش میانگین نسبت به دورۀ قبل همراه بوده است. در مجموع نیز نتایج یافتهها نشان میدهد که سطح داراییهای معیشتی روستاییان بعد از تأسیس بازارچه نسبت به دورۀ قبل از آن بهبود یافته است. این نتایج پژوهشهای صورتگرفته به صورت محدودتر در زمینۀ اقتصادی در کارهای دیگر محققان داخلی مانند اسماعیلی (2013)، هدایتزاده (2010) و میرابزاده (2014) را تأیید میکنند. در این میان بهخصوص نتایج برعکس کار پژوهشی ابراهیمی مستکانی و احمدوند است که اثر بازارچهها را بر کیفیت زندگی را منفی دانستهاند. در زمینۀ میزان تأثیرگذاری هرکدام از داراییها بر معیشت پایدار خانوارهای روستایی از آزمون تحلیل مسیر بهره گرفته شد که نتایج آزمون نشان داد سرمایۀ مالی بیشترین تأثیر را در بهبود و ارتقای معیشت روستاییان داشته است.
سرمایههای مالی علاوه بر اینکه دارای بیشترین تأثیر مستقیم بود، با اثرگذاری بر ابعاد فیزیکی، انسانی، طبیعی و اجتماعی نیز به افزایش سطح داراییهای معیشتی روستاییان منجر شده است. افزایش سرمایههای مالی روستاییان با ارتباط مستقیم و معناداری توانسته است موجب افزایش سطح داراییهای فیزیکی روستاییان شود. در این خصوص میتوان به افزایش قدرت خرید خودروی شخصی یا ماشینآلات کشاورزی از سوی روستاییان اشاره کرد. همچنین این سرمایه با سرمایۀ طبیعی نیز ارتباط مستقیم و معناداری دارد و توانسته است سرمایهگذاری در بخش سرمایههای طبیعی را نیز تقویت کند که از نتایج آن ارتقای سرمایههای طبیعی بوده است. در کل میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که با توجه به تجزیهوتحلیلهای آماری صورتگرفته، بازارچههای مرزی پیران و دره وران سرمایههای معیشتی خانوارهای روستایی محدودۀ مطالعهشده را ارتقا دادهاند. در راستای ارتقای سطح معیشت روستاییان و هرچه پایدارترکردن آن با استفاده از توانمندی بازارچهها راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
- از آنجا که اینگونه بازارچهها صرفاً به منظور تقویت معیشت مردم مرزنشین است، پیشنهاد میشود با رعایت قوانین و مقررات، امکان بسط و توسعۀ نقش روستاییان مرزنشینان در این مبادلات بیش از پیش فراهم شود که این موضوع سبب پایداری داراییهای معیشتی روستاییان خواهد شد.
- ایجاد امکانات رفاهی و بهبود راههای ارتباطی و مواصلاتی به بازارچه (راه آسفالت، برق، ارتباطات و دیگر امکانات اداری، خدماتی و رفاهی) برای رونقبخشی به بازارچهها به منظور اثرگذاری بیشتر بر سرمایههای معیشتی روستاییان.
- یکی دیگر از راهکارهای مهم، ایجاد بازارچههای فروش محصولات وارداتی در مکانهای مناسب در سطح روستاهای منطقه است که باتوجه به قابلیتهای دیگر گردشگری روستاهای منطقه و نیز قرارگرفتن منطقۀ مطالعهشده در کنار قطب گردشگری تجاری کشور، یعنی شهر مریوان میتواند سبب پایداری معیشتی روستاییان میشود.
- آموزش روشهای نوین تجارت به روستاییان برای انجام تجارت توسط خود آنها به جای واگذار کردن مجوزها به تجار شهری که با این شیوه، سرمایۀ انسانی ارتقا مییابد و معیشت روستاییان را پایدارتر خواهد کرد.
تشکر و قدردانی
بنابر اظهار نویسنده مسئول مقاله، پژوهش حاضر حامی مالی نداشته است.
References
Abdi, E. (2009). [Analyzes the effects on the development of border markets on surrounding areas, Case Study border market Salas Babajani Sheikh Saleh, county of Kermanshah (Persian)] [MSc. thesis]. Tehran: Tarbiat Modarres University.
Afrakhteh, H. (2002),[Effects of social capital, on the security in the border areas (Persian)], Paper presented at The 1st Conference on Development Sustainable Security in Border Regions, Border Resident Approaches, 3 January 2002, Gorgan, Iran.
Agnew, J. (2005). Borders on the mind: Re-framing border thinking.Ethics & Global Politics, 175-191. doi: 10.3402/egp.v1i4.1892
Amirpanahi, M., Taleb, M., & Mirzaee, H. (2015). [Boundary market and rural areas: Investigating the role of villagers in the boundary market of Bane (Persian)]. Journal of Rural Research, 6(3), 515-544.
Andalib, A. R. (2011), [The basic theory and principles of spatial planning in border areas (Persian)]. Tehran: Sepah.
Anderson, J. R. (2001). Risk management in rural development. Washington, D.C.: The World Bank.
Asmah, E. E. (2011). Rural livelihood diversification and agricultural household welfare in Ghana. Journal of Development and Agricultural Economics, 3(7), 325-334.
Barrios, E. B. (2007). Access to rural development: Household perceptions on rural Development. Tokyo: Asian Development Bank Institute.
Belecher, B., Bastide, F., Castella, J. C., Boissiere, M. (2012). Development of a village-level livelihood monitoring tool: A case-study in Viengkham District, Lao PDR. International Forestry Review. 14(4).
Buck, L., Milder, J. C., Gavin, T., Mukherjee, I. (2006). Understanding ecoagriculture: A framework for measuring landscape performance. Washington, D. C.: Ecoagriculture Partners.
Campbell, B. M., Luckert, M. K., Mutamba, M. (2003). Household livelihoods in semi-arid regions: Is There a way out of poverty? Lusaka: Center for International For-estry Research.
Carney, D. (2012). Approaches to sustainable livelihoods for the rural poor. London: Overseas Development Institute.
Chambers, R. (2005). Ideas for development. Abingdon: Routledge.
Chen, X. (2006). Beyond the reach of globalization: China’s border regions and cities in transition. In F. Wu (Ed.), Globalization and the Chinese City. (pp. 21-46). Abingdon: Routledge.
Christensen, I., & Pozarny , P. (2008). Socio-economic and livelihood analysis in investment planning. Roma: Food and Agriculture Organization of the United Na-tions.
Daskon, C. (2005). Gross national happiness: A new paradigm? ‘Culture’: A new attribute to studying rural livelihoods. Dunedin: University of Otago.
Department for International Development. (2008). Sustainable livelihoods guidance sheets, numbers 1–8. London: Department for International Development.
Ebrahimi Mstkany, A & ahmadvand, M. (2015) [Assessing the socio-economic impacts of the border market of sero on development of surrounding rural areas (Persian)]. Journal of Rural Research 6(2), 369-88. doi: 10.22059/jrur.2015.54912
Ellis, F. (1999). Rural livelihood diversity in developing countries: evidence and policy implications. London: Overseas Development Institute.
Farahani, H., Manoochehri, S. (2015). [Identification of obstacles and problems of tourism development in rural areas of tourism goal in the west of Marivan county (Persian)]. Journal of Research and Rural Planning, 4(1), 161-172.
Fouracre, P. (2001). Transport and sustainable rural livelihood, rural transport knowledge base, rural travel and transport program. Washington D.C.: World Bank.
Hedayatzade, S. H. (2010). Effect of border markets on the economy of west Azerbaijan Province, Iran. Review of International Comparative Management. 11(5), 853-69.
Ismaili, K. (2013). [Sustainable economic development impact Assessment establishment of border markets on the villages around them, Case study: Rural Nanur, city of Baneh (Persian)] [MSc. thesis]. Zanjan: Zanjan University.
Jomeh poor, M. (2011). [Effect of tourism on sustainable rural livelihoods (Case study: Baraghan Village - Savojbolagh County)(Persian)]. Journal of Rural Re-search, 2(5), 33-62.
Kaag, M. A. A., Brons, J., De Bruijn, M. E., Van Dijk, J. W. M., De Haan, L. J., Nooteboom, G., et al. (2012). Poverty is bad: Ways forward in livelihood research. Paper presented at the CERES 'Pathways of Development' seminar, Utrecht, Netherlands, 6 February 2003.
Laine, J. (2006). [Perceptions toward the opening of the Finnish Russian border – border as a barrier among actors involved] [MSc. thesis]. Joensuu: University of Joensuu.
Mirabzadeh, F. (2014) [The Role of socio-economic development of border markets in rural areas (Case Study Mehran border market)(Persian)] [MSc. thesis]. Tehran: Institute for Higher Education Development.
Morse, S. (2013). The theory behind the sustainable livelihood approach. In: S. Morse, & N. McNamara, Sustainable Livelihood Approach: A Critique of Theory and Practice. (pp. 15-60). Berlin: Springer.
Pál, Á., Nagy, G., Pál, V .(2011). The impact of border-zone location on spatial features of szeged’s trade. In G. Kozma (Ed.), New Results of Cross-Border Cooperation (pp. 51-59). Debrecen: University of Debrecen
Sheheli, S. (2012). Improving livelihood of rural women through income generating activities in Bangladesh [PhD thesis]. Berlin: Humboldt University of Berlin.
Solesbury, W. (2003). Sustainable livelihoods: a case study of the evolution of DFID policy. London: Overseas Development Institute.
Statistical Center of Iran. (2011). [Annual statistics of Kurdistan province (Persian)]. Sannadaj: Statistical Center of Iran.
Tayebnia, S. H., Manoochehri, S. (2016). [The role of border markets in socio-economic development of rural areas Case: Khaw and Mirabad rural areas, Marivan County (Persian)]. Eghtesad-e Faza va Tose'ye Roostaee, 5(15), 148-172.
Timalsina, K. P. (2007). [Rural urban migration and livelihood in the Informal sector, a study of street vendors of Kathmandu metropolitan city, Nepal] [MSc. thsis]. Trondheim: Norwegian University of Science and Technology.
United States Department of Energy. (1996). Guidelines for Strategic Planning. Washington, D.C.: United States Department of Energy
Zayyari, K., Zanjirchi, S. M. Sorkhkamal, K. (2010). [A study and measurement of the development degree of the counties of Khorasan Razavy province using TOPSIS technique (Persian)]. Human Geography Research, 42(72), 17-30.