
تعداد نشریات | 163 |
تعداد شمارهها | 6,878 |
تعداد مقالات | 74,135 |
تعداد مشاهده مقاله | 137,876,121 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 107,235,230 |
از کلینیک تا فرهنگ: تحلیل انتقادی شکلگیری و دگردیسی مفهوم اتیسم در گفتمانهای پزشکی، فرهنگی و نهادی جهان و ایران | ||
پژوهشهای انسانشناسی ایران | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 03 شهریور 1404 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22059/ijar.2025.395777.459920 | ||
نویسنده | ||
زهره مرادی* | ||
گروه صنایع دستی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران | ||
چکیده | ||
هدف: مطالعه حاضر با هدف تحلیل تاریخی- انتقادی مفهوم اتیسم در چارچوب انسانشناسی پزشکی و علوم اجتماعی، به بررسی فرایند شکلگیری، بازتعریف، و تحول این مفهوم در بسترهای فرهنگی-اجتماعی و نهادی میپردازد. پژوهش تلاش میکند به دو پرسش کلیدی پاسخ دهد: 1) فرایند تاریخیِ ساخت اجتماعی اتیسم در جهان و ایران چگونه انجام شده است؟ 2)چگونه فرآیندهای اجتماعی، چارچوبهای فرهنگی، ساختارهای نهادی و گفتمانهای قدرت در شکلدهی به درک اتیسم بهعنوان یک «اختلال» یا «تفاوت» مشارکت داشتهاند؟ این مقاله با عبور از رویکردهای پاتولوژیک غالب، در پی آشکارسازی تقابل گفتمانهای علمی و اجتماعی در تعریف اتیسم است. روش: این پژوهش در چارچوب مطالعات انتقادی معلولیت و با روششناسی کیفی انجام شده است. دادهها از طریق روش کتابخانهای و تحلیل انتقادی متون تاریخی، اسناد روانپزشکی (مانند ویرایشهای مختلف دیاسام)، اسناد سیاستگذاریهای آموزشی-حمایتی، و ادبیات علوم اجتماعی مرتبط با اتیسم گردآوری شدند. با ترکیب روشهای اسنادی و مطالعات انتقادی معلولیت، این مطالعه به واکاوی روابط قدرت و گفتمانهای مسلط در ساختمعنا حول اتیسم میپردازد. فرایند تحلیل مبتنی بر شناسایی سه لایه بود: ۱) گفتمانهای مسلط: شامل بررسی سیر تحول تعاریف پزشکی از اتیسم (از «روانگسیختگی کودکی» کانر تا «طیف اتیسم» در دیاسام پنج) و نقش نهادهایی مانند انجمن روانپزشکی آمریکا. ۲) سازههای نهادی: تحلیل تأثیر نظامهای آموزشی، برنامههای توانبخشی، و گفتمانهای حقوقی در تعیین معیارهای «نرمالیتی» و مدیریت اجتماعی اتیسم. ۳) تقابل گفتمانی: واکاوی مقاومتهای اجتماعی (مانند جنبش نوروتیپیکال) در برابر پزشکیسازی اتیسم و تلاش برای بازتعریف آن بهمثابه شکلی از «تنوع عصبی». یافتهها: نتایج مطالعه حاضر در سه بخش: مطالعات تاریخی اتیسم، نقش ماتریکس نهادی و ابهام پارادایمی دسته بندی میشوند. براساس تبار تاریخی اتیسم، مفهوم اتیسم در گذر زمان دستخوش تحولات معناداری شده است. در دهه ۱۹۴۰، این پدیده نخستینبار بهعنوان «اختلالی نادر» با محوریت نقص ارتباطی تعریف شد، اما در دهههای بعد، تحت تأثیر پیشرفتهای ژنتیکی و فشار فزاینده خانوادهها برای دسترسی به خدمات آموزشی و حمایتی، به «طیفی» با درجات شدت متغیر گسترش یافت. این تحول نه صرفاً برپایه یافتههای علمی، بلکه در پاسخ به الزامات نهادی(مانند دسترسی به خدمات آموزشی) و دگرگونی وتغییر هنجارهای اجتماعی (مانند بازتعریف معلولیت بهمثابه مسئلهای اجتماعی) شکل گرفت. از سوی دیگر، نقش ماتریکس نهادی در تشخیص و مدیریت اتیسم در شبکهای از نهادها (پزشکی، آموزشی، بیمهای) مشخص میگردد که از طریق سازوکارهایی تنظیمگرانه مانند «آستانههای تشخیصی»، «دستورالعملهای درمانی»، و «سیاستهای تخصیص منابع»، هویت اجتماعی افراد را شکل میدهند. برای نمونه، تغییر معیارهای دیاسام پنج به حذف سندرم آسپرگر انجامید که پیامدهای مستقیمی بر دسترسی به خدمات حمایتی داشت. بااینحال، علیرغم ادعای عینیتگرایی علمی، تعاریف اتیسم در قرن بیستویکم همچنان با ابهامات پارادایمی روبهروست. تناقضهایی مانند مرزهای مبهم بین «طیف اتیسم» و «تفاوتهای فردی»، تنش بین گفتمان «درمانمحور» و «پذیرش عصبی»، و اختلافنظر بر سر ماهیت زیستشناختی در برابر اجتماعی آن، همگی گویای ماهیت گفتمانی-سیاسی این مفهوم و وابستگی آن به چارچوبهای هنجاری و روابط قدرت در بسترهای نهادی است. نتیجهگیری: این مطالعه استدلال میکند که اتیسم نه یک پدیده ثابت زیستشناختی، بلکه برساختهای پویا است که در تقاطع گفتمانهای علمی، نیازهای نهادی، و مبارزات اجتماعی شکل میگیرد و متحول میشود. سلطه طولانیمدت گفتمان پزشکی، با تقلیل اتیسم به «اختلالی فردی»، نهتنها تجربه زیسته افراد را نادیده گرفته، بلکه با ایجاد انگ اجتماعی، مشارکت آنان در فرایندهای تعریفکننده هویتشان را محدود کرده است. برایناساس، پژوهش حاضر بر ضرورت گذار از پارادایم پاتولوژیک به سمت رویکردی میانرشتهای تأکید دارد که سه مؤلفه را بپذیرد: اولویتدهی به روایتهای خوداظهاری افراد دارای اتیسم، بهرسمیت شناختن اتیسم بهمثابه شکلی از تنوع عصبی-فرهنگی، و نقد سازوکارهای نهادی که از طریق تعریف «نرمال»، نابرابریهای ساختاری را بازتولید میکنند. این چشمانداز میتواند چارچوبهای سیاستگذاری در حوزه سلامت روان و مطالعات معلولیت را به سمت عدالت اجتماعی هدایت کند. | ||
کلیدواژهها | ||
اتیسم؛ برساخت اجتماعی؛ مطالعات انتقادی معلولیت؛ گفتمان پزشکی؛ تنوع عصبی | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 52 |